در یکی از روزهای جنبش اشغال والاستریت گروهی از جوانان لباسهایی به شکل زامبی پوشیدند و به تحصن پیوستند. آنها میخواستند با این پوشش نمادی از حیات زامبیوار سرمایهداری را به نمایش بگذارند.
اما وقتی با این لباسها از معابر میگذشتند تا به مقصد برسند، توجه خانمهای پا به سن گذاشتهای را جلب کردند که از جنبش اشغال چندان اطلاعی نداشتند ولی دوخت لباس این فعالان کنجکاویشان را برانگیخت.
این فرصت برای جوانان مغتنم بود و از آن استفاده کردند تا با این خانمهای محترم راجع به دلیل پوشیدن این لباسها و جنبش وال استریت صحبت کنند. به این ترتیب با پوشیدن این لباسهای غریب توجه مخاطبانی را جلب کردند که اخبار جنبش به خودیخود جلبشان نکرده بود.
این نوع کنش سیاسی در راستای همان تصوری بود که جوانان از فعالیتشان در جنبش اشغال داشتند: هدف آنها در درجه اول این بود که دیدگاه عموم امریکاییان را راجع به مسئلهی نابرابری اقتصادی عوض کنند.
اهداف جنبش اشغال در عین حال فضایی و مکانی هم بود: این جنبش میخواست فضای عمومی را برای مقاصد عمومی طلب کند.
هنری جنکینز محقق رسانه و نویسندگان همکارش در کتاب با هر رسانهای که لازم باشد: کنشگری جدید جوانان (۲۰۱۶)، سعی کردهاند به جلوههای مختلفی از فعالیت سیاسی معاصر جوانان بپردازند که با رسانه و شبکههای اجتماعی گره خورده است.
این پژوهشگران اشاره میکنند که چگونه در جنبش اشغال جوانان نمادهای قدرتمند فرهنگ عامه را تغییر دادند و بازسازی کردند و آنها را در جهت مبارزات عدالتخواهانهشان به کار بستند.
جوانانِ فعال، اغلب شکلهای موروثی بیان هنری را کنار گذاشتند و دنبال سازوکارهای تازهای برای رساندن صدای خود رفتند. جنبش اشغال نیز مانند باقی جنبشهای اعتراضی معاصر از فرهنگ عامه برای بیان هویت مشترک جمعی شرکتکنندگان در جنبش و نشان دادن هویت منتقدان جنبش استفاده کرد.
کتاب جنکینز و همکارانش به انوع مختلف همین فعالیتها میپردازد؛ فعالیتهایی که نویسندگان آنها را «سیاست مشارکتی» (participatory politics) میخوانند.
از دید آنها سیاست مشارکتی تقاطعی است که در آن فرهنگ مشارکتی (participatory culture) و مشارکت سیاسی و شهروندی به هم میرسند؛ جایی که تغییر سیاسی از طریق سازوکارهای اجتماعی و فرهنگی پیگیری میشود و نه از طریق نهادهای مستقر سیاسی.
سیاست مشارکتی آن نوع کنشی است که شهروندان میتوانند خودشان ملاحظات سیاسیشان را اغلب از طریق تولیدات رسانهای و پخش آنها پیگیری کنند.
اما این نوع سیاست از چه فضایی برآمده است؟ جنکینز و همکارانش به مباحث محققان علوم سیاسی ارجاع میدهند که میگویند پدید آمدن فضای حاضر نتیجه تحولاتی است که طی آن نهادهایی که سابقاً نهادهای اصلی دموکراسی امریکایی شمرده میشدند دیگر درست کار نمیکنند؛ یا بگوییم دستکم اعتمادعمومی به کارکرد آنها از میان رفته است.
از سوی دیگر، تودهی مردم و نهادهای مردمنهادی که ساختهاند، به مدد فناوریهای تازه هر روز بیش از پیش به منابع ارتباطی نوینی دست مییابد و شبکههای ارتباطی جدیدی برای پیگیری خواستههایش شکل میدهد.
یکی از محققان مورد رجوع نویسندگان کتاب مورد بحث ما، مانوئل کاستلز است که در کتاب خودش شبکههای خشم و امید میگوید: «از آنجا که فضای عمومی، یعنی فضای نهادینی که به اندیشیدن تخصیص داده شده است، تحت تأثیر منافع نخبگان حاکم و شبکههایشان قرار دارد، جنبشهای اجتماعی محتاج ترتیبدادن فضای عمومی جدیدی هستند که محدود به اینترنت نباشد اما خود را در فضای زندگی عمومی به نمایش بگذارد.»
کاستلز سه ادعای محوری مطرح میکند. نخست اینکه چنین فضاهایی حس قوی تعلق اجتماعی پدید میآورند و میان مشارکتکنندگانشان پیوند، و برایشان هویت مشترک جمعی شکل میدهند. دوم اینکه چنین فضاهای اشغالشدهای مکان طرح تصورات بدیل، ابداع نمادهای نو، و ایجاد ارتباطات جدید با خاطرات تاریخی هستند. سوم اینکه چنین قرارگاههایی که تبدیل به «فضاهای اندیشیدن» میشوند الگوهای جدیدی را هم برای بحث و تصمیمگیری جمعی میآزمایند.
از نظر جنکینز و نویسندگان همکارش، عموم امریکاییان نومیدانه در پی یافتن راههایی هستند تا حکومت این کشور را وادار به رعایت حقوق شهروندی و کاهش خشونت نژادی پلیس کنند، و روابط میان شهروندان و دولت را بهبود بخشند.
اما بسیاری از سازمانهای مردمی به این نتیجه رسیدهاند که مؤثرترین راه برای فشار آوردن به حکومت از طریق اعمال قدرت گفتاری و بیانی، و از طریق آموزش و تغییرات فرهنگی است؛ و نه لزوماً از طریق صندوق رأی.
به این ترتیب رفتار سیاسی شهروندان آمریکایی در حال تغییری جدی است؛ تغییری که شیوههای کنشگری جدید جوانان را نیز باید بخشی از آن دانست.
کتاب جنکینز و همکارانش به مجموعهی متنوعی از جنبشها، سازمانها و شبکهها میپردازد و نشان میدهد که این گروهها چه تغییراتی در شیوههای ارتباطاتی مرسوم دادهاند تا از این طریق به روشنگری سیاسی در امریکا بپردازند.
فصل اول کتاب ابتدا به این موضوع میپردازد که چگونه برخی از مردم جوانان را به دلیل ناآگاهی سیاسی که به آنها نسبت میدهند و بیرغبتیشان به ثبتنام برای انتخابات از عوامل بحران دموکراسی میدانند. کتاب اما نمیخواهد به اینگونه باورها اتکا کند.
در همان فصل نخست میفهمیم که نقطهی قوت این کتاب این است که تحلیلهایش مبتنی بر مصاحبه با ۷۰۰ نفر از جوانان عضو در گروههای مختلف است که پیشینههای طبقاتی متنوعی دارند.
در این فصل همچنین برخی از مفاهیم اساسی کتاب، که مناقشه برانگیز هم بودهاند، طرح میشوند: نویسندگان معتقدند که جوانان امروز امریکایی میخواهند «به هر وسیلهای که لازم باشد عدالت را بهدست بیاورند. میخواهند از هر راهی که لازم باشد به آزادی برسند.»
فصل اول همچنین این فکر را پیش میکشد که جوانان توانایی تصور زندگی بهتری را دارند، و در آخر اینکه سازمانهایی که جوانان شکل میدهند میتواند به آنها کمک کند که ساحت سیاسی را به سایر فعالیتهایی که برایشان مهم است پیوند بزنند.
نویسندگان در فصل دوم بر همان مفهوم «سیاست مشارکتی» که اشاره شد، تمرکز میکنند: «فعالیتهایی که عمدتاً بین گروه همسالان در جریان است و افراد و گروهها از آن طریق بر مقولات مورد توجه عموم تأثیر میگذارند.»
نویسندگان برای نشان دادن اهمیت سیاست مشارکتی «کودکان نامرئی» که سازمانی حقوق بشری مستقر در سندیهگو است متمرکز میشوند
فعالیت چشمگیر اولیهی گروه کودکان نامرئی انتشار فیلمی راجع به کودکسربازها در اوگاندا بود با نام کُنی (۲۰۱۲). جوزف کُنی رهبر گروه بنیادگرای مسیحی «ارتش مقاومت خداوند» است که از کودکان بهعنوان سرباز سوءاستفاده میکرد.
این فیلم روی یوتیوب ظرف شش روز ۱۰۰ میلیون بار دیده شد، و پس از آن نزدیک به ۴ میلیون نفر دادخواستی را برای دستگیری کُنی امضا کردند.
انتشار این فیلم، اقدام رسانهای چشمگیری بود که پیامدهای سیاسی قابل توجهی داشت و باعث بهبود وضع مردمان بسیاری در افریقای مرکزی شد.
فصل سوم به برخی از مصداقهای بارز چیزی میپردازد که «فعالیت هواداران» خوانده شده است؛ یعنی سوقیافتن شور و اشتیاق هوادارانِ پدیدههای عالم سرگرمی، در جهت فعالیتهای اجتماعی و سیاسی عامالمنفعه.
این فصل به فعالیت گروههای «ائتلاف هری پاتر»، «بهتر تخیل کن»، و «اجتماع مبارزان نِرد» میپردازد که به واسطهی پدیدههای فرهنگ عامه، مثل رمان هری پاتر، با جوانان سروکار مییابند و آنها را به فعالیت سیاسی و اجتماعی سوق میدهند.
این سازمانها اساساً از شبکههای اجتماعی برای یافتن مخاطب بیشتر استفاده میکنند و از همین طریق پلتفرمها و ابزارهایی ترتیب میدهند که هواداران چنین پدیدههای فرهنگی بتوانند از آن طریق میان شور و شوق خود و مسائل اجتماعی ارتباط برقرار کنند.
فصل چهارم به سراغ جوانان مسلمان امریکایی میرود که در جامعهی قطبی شدهی پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ میخواستند انگ تروریست بودن را از روی خود و کلیت جامعهی مسلمانان امریکا بردارند.
پس از یازده سپتامبر میمها و مطالب و کنایات فراوانی در فرهنگ عامه امریکایی رواج یافت که به مسلمانان انگ تروریست بودن میزدند. نویسندگان در مقابل به سراغ مصادیقی از فعالیت مسلمانان در فضای فرهنگ عامه میروند که سعی کردهاند در طنز و اجراهای کمدی خود با توسل به همین کلیشههایی که برای مسلمانان ساخته شده فضا را به نفع آنان تلطیف کنند.
اجراهای کمدی ماز جبرانی که پیشینهی ایرانی خود را دستمایهی طنز کرده است از این جمله موارد موفق در این زمینهاند.
فصل پنجم به مسئلهی دیگری از مسائل مورد توجه سیاست مشارکتی میپردازد؛ خارجیهای فاقد مدارک شناسایی که در عین حال کوییر هم هستند.
این فصل به ویدیوهایی میپردازد که کوییرهای فاقد مدرک شناسایی از خود درست کرده و منتشر کردهاند تا محرومیتها و فشارهای دوگانهای را که با آن مواجهند شرح دهند.
کتاب به موارد موفق انتشار این ویدیوها میپردازد که توانستند توجه مطلوبی را به اعضای کمتر دیده شدهی جامعهی کوییر جلب کنند و از این راه وضع آنان را بهبود بخشند.
فصل ششم به جنبش جوانان لیبرتارین (آزادخواه) و مشخصاً به سازمان «دانشجویان طرفدار آزادی» میپردازد. گرایشهای لیبرتارین در امریکا، گرایشهای سیاسیای هستند که از موضع راستگرایانه و محافظهکار هواخواه آزادیهای فردی هستند و به همین دلیل توجه زیادی به محدود کردن دولت دارند.
اعضای سازمان «دانشجویان طرفدار آزادی» عمدتاً چنان با دستگاه دولتی مخالفند که در انتخابات رأی هم نمیدهند. این دانشجویان برای تبلیغ افکار خود راجع به ناکارآمدی و مضر بودن دستگاه دولت به فعالیت روی شبکههای مجازی و ساختن میمهایی با همین مضمون میپردازند.
فصل هفتم و آخر به این میپردازد که اکثر اعضای این گروهها در مصاحبههایی که نویسندگان با آنها داشتهاند، فعالیتهای خود را به معنای مرسوم کلمه «سیاسی» نمیدانند و همین نشان میدهد که چه اندازه تلقی جوانان فعال از سیاست متداول با تلقیشان از کاری که خودشان میکنند فاصله دارد.
این جوانان در گروههای و گرایشهای مختلف گرچه اغلب فعالیتشان را سیاسی نمیدانند اما آن را اساساً فعالیتی در جهت بهبود وضع موجود جامعه ارزیابی میکنند.
به این ترتیب کتاب با بررسی طیف متنوع و وسیعی از جوانان فعال نشان میدهد که چگونه آنها از هر رسانهای که لازم باشد برای برقراری ارتباط با یکدیگر و رساندن پیامشان استفاده میکنند و با وجود تفاوت خواستها، هدف همگی از استفاده از رسانه و شبکههای مجازی به لحاظ صوری مشترک است: تغییر جهان با هر رسانهای که لازم باشد.