روایت رسمی و باور عمومی در اسرائیل این است که زبان «عبری اسرائیلی» زبانی کهن است که بعد از قرنها سکوت دوباره احیا شده است. اما اسناد تاریخی و پژوهشهای زبانشناسی چنین دیدگاهی را تأیید نمیکنند. عبری مدرن که در یک قرن گذشته باب شده و در اسرائیل به عنوان زبان رسمی رایج است در واقع زبانی است مدرن، ترکیبی و نیمهمهندسیشده؛ حاصل پیوندِ عبری کهن با زبانهای اروپایی. اینکه چطور زبان نوپا و تازهمتولدی در باور عمومی، تحث تأثیر روایتهای ناسیونالیستی، به عنوان امری کهن فرض میشود، میتواند ما را با سویههای سیاسی زبان و حتی زبانشناسی بهتر آشنا کند.
گیلعاد زاکرمن، استاد زبانشناسی دانشگاه آدلایدِ استرالیا در پژوهش مفصل خود، روایتهایی که عبریِ اسرائیلی را زبانی ژنتیکی و تکوالد میداند، رد کرده است. منظور از رابطهی ژنتیکی در زبان، رابطهای است که میان زبانهای یک خانوادهی زبانی شکل میگیرد. زبانهایی که با هم رابطهی ژنتیکی دارند، معمولاً از یک زبان مشترک اجدادی نشأت گرفتهاند. زاکرمن میخواهد نشان دهد آنچه امروز در اسراییل زبان عبری خوانده میشود دنبالهی پیوستهی تاریخ زبان عبری نیست، بلکه مخلوطیست از زبانهای مختلف با عبری که از بههمپیوستن جامعهی متفرق مهاجران یا «دیاسپورای یهودی» از سراسر اروپا در این سرزمین جدید حاصل شده است.
عبریِ کهن، قرنها در کما
عبریِ کهن بیش از ۱۷۰۰ سال همچون زیبای خفته در کما بود. در طول قرنها، فقط یهودیان پراکنده (دیاسپورا) برای مکاتبات دینی از عبری به عنوان زبان میانجی استفاده میکردند و عبری زبان مادریشان نیز نبود.
عبری پس از واقعهی موسوم به «فتح کنعان»، در حوالی قرن سیزده پیش از میلاد، زبان قوم یهود شد و سپس افولی تدریجی داشت (برای مثال، عیسای مسیح به زبان آرامی و نه عبری سخن میگفت) و حوالی قرن دوم پس از میلاد، عبری دیگر گویشوری نداشت. بعد از حدود پانزده قرن و در عصر موسوم به روشنگری یهودی (هاسکالا) در فاصلهی ۱۷۷۰ تا ۱۸۸۰ بود که دوباره برخی نویسندگان یهودی همچون «شالوم ابراهاموویچ» تلاش کردند تا ادبیات مدرن و واژههایی به عبری تولید کنند.
عبری تا قرن بیستم هنوز به شکل گسترده به عنوان زبان گفتاری کاربرد نداشت. این مروجان تشکیل اسرائیل و بعداً زمامداران بودند که عبری را به عنوان زبان ملی به رسمیت شناختند. زاکرمن از «الیزر بن یهودا»، که نخستین فرهنگ لغت زبان عبری را نوشت، یاد میکند که همراه با معلمان مدارس و طرفداران بسط آرمان صهیونیسم به توسعه و رواج «عبری اسرائیلی» کمک کردند. پس از تأسیس اسرائیل بود که در فرایند هویتسازی عبری به عنوان زبان مادری شناخته شد. حالا عبریِ مدرنِ اسرائیلی به عنوان اصلیترین ابزار ارتباطی تمام نهادهای دولتی و محلی و حوزههای عمومی و خصوصی یهودیان را به هم متصل کرده است. زاکرمن معتقد است که در نبود یک فرهنگ مدنی مشترک در اسرائیل، نقش این زبان برای پیوند جامعهای که از نقاط مختلف جهان گردهمآمدهاند پررنگتر میشود.
از همان آغاز، زمامداران و فعالان فرهنگی و دانشگاهی اسرائیل اصرار داشتند که عبری هرگز نمرده بود و عبری اسرائیل همان زبان عبری کهن یهودیان است که آنها حالا آن را در اسرائیل احیاء کردهاند. سپس برای این روایات به دنبال درستکردن نظریه یا پشتوانهی علمی رفتند. جریان غالب زبانشناسی در اسرائیل، عبریِ مدرن را به عنوان یک زبان ژنتیکی و تکوالد طبقهبندی میکند، انگار که این زبان مستقیماً فرزند همان زبان عبری کتاب مقدس است که حالا بعد از قرنها احیاء شده است.
افسانهی احیای زبان
زاکرمن اما در پژوهش مفصل و دقیق خود نشان میدهد که عبری اسرائیلی یک زبان ترکیبی (hybrid) است که چندین والد داشته است. زبان ییدیش، که برآمده از زبان آلمانی است و زبان غالب یهودیان اشکنازی مقیم اروپا بود، در کنار عبریِ کهن منابع اصلی ساخت عبری معاصر اسرائیلی بودهاند. مجموعهای ثانویه از زبانهای دیگر نیز همراهیشان کردهاند؛ از جمله عربی، روسی، لهستانی، آلمانی، لادینو (یهودی اسپانیا) و انگلیسی.
زاکرمن در پی یافتن پرسش به پاسخی است که تقریباً همهی زبانشناسان اسرائیلی نادیدهاش میگیرند، چرا که آنها تنها روی فرضیهی احیای زبان کهن اصرار دارند. او میپرسد آیا اساساً امکان احیای زبانی وجود دارد که برای حدود ۱۷۰۰ سال کسی به آن تکلم نمیکرد؟ و آیا اصلاً زبان بدون تلاقی و تأثیرپذیری از زبان مادریِ خود احیاگران میتواند احیاء شود؟
اگر زبانشناسان اسرائیلی به سراغ بررسی تاریخ شفاهی «کیبوتصها» و «موشافها»یی میرفتند که نخستین احیاگران و مهاجرانِ ازراهرسیده در آنجا گرد هم آمدند به سندی بسیار مهم دست مییافتند که نشان میداد چطور زبان مادریِ خود این «احیاگران» و والدین خارجیشان در ساختن زبان عبری معاصر تأثیرگذار بوده است.
وقتی تلاش میکنید تا زبانی را احیا میکنید، در بهترین حالت، حاصل یک زبان ترکیبی خواهد بود. زاکرمن نمونههایی مختلفی را مطرح میکند که با آواهای اروپایی اما به خط عبری نوشته میشوند و سپس به آهنگ تلفظ کلمات در عبری اسرائیلی اشاره میکند که به اعتقاد او بسیار ییدیشی است. زاکرمن با ذکر مثالهایی دیگر نشان میدهد که حتی در قرنهای گذشته هم زبان ییدیش بر عبری نوشتاری که فقط برای نگارش متون مذهبی استفاده میشد، اثر گذاشته بود.
افسانهی تداوم زبان
یکی دیگر از باورهای رایج میان عموم اسرائیلیها (از جمله زبانشناسان) این است که زبان عبری کتاب مقدس برای قرنها تداوم داشته است و نسلبهنسل منتقل شده است. برای این ادعا شاهد مثال از متون مذهبی میآورند که به عبری نوشته میشد. آنها فکر میکنند زبان امروزی گفتارشان با عبری کتاب مقدس در حدی تفاوت دارد که زبان انگلیسی جان گریشام، نویسندهی آمریکایی معاصر، با زبان ویلیام شکسپیر، یا زبان یک بقال آتنی با زبان یونانی ارسطو و افلاطون چنین تفاوتی را دارد. انگار که همانطور که انگلیسی شکسپیر در طول زمان دستخوش تغییر و تحولات آهسته اما مستمر شده، عبری کهن هم مسیری مشابه را طی کرده تا به امروز رسیده است.
اما چنین باوری درست نیست. عبری در فاصلهی میان قرن دوم تا نوزدهم میلادی زبان مادری هیچ قومی نبود. زاکرمن میگوید کسانی که به تاریخ ادبی عبری به عنوان شاهدی بر فرضیهی تداوم استناد میکنند، این نکتهی مهم را نادیده میگیرند که توسعهی یک زبان ادبی با زبان مادری کاملاً متفاوت است. زاکرمن مینویسد: «زبان بهخودیخود موجودیتی ندارد، بلکه ملغمهای انتزاعی است از تکهکلامهای فردی (idiolects)، اجتماعی (sociolects)، گویشها (dialects) و غیره و غیره. عبریای که برای ۱۷۰۰ سال تکلم نمیشده، فرصتی نداشته تا مثل انگلیسیِ شکسپیر اندکاندک توسط خود گویشوران و در راستای استراتژیهای ارتباطیشان و تطبیق با نیازهای جدید تغییر کند.
زبانی که در زندگی روزمره فعال نبوده است، تحولات زبانی را هم در مسیری طبیعی چنانکه در میان گویشوران انگلیسی یا یونانی اتفاق میافتد، تجربه نکرده یا از سر نگذرانده است. زبانشناسان اسرائیلی که افسانهی تداوم عبری را تکرار میکنند متوجه نیستند که یک زبان صرفاً ادبی نمیتواند تابع همان نظام آوایی زبان گفتاری مادری باشد. از قضا نظام آوایی عبری اسرائیل، مشابه ییدیش است که زبان مادری اکثریت همان کسانی بودند که میخواستند عبری کهن را احیاء کنند. به گفتهی زاکرمن، این احیاگران بسیار مایل بودند که مانند عربها، عبری را با دستور زبان و تلفظ سامی صحبت کنند. اما آنها نتوانستند از ذهنیت اشکنازی و شیوهی صحبت برخاسته از پیشینهی اروپاییشان پرهیز کنند. برای همین هم عبری اسرائیلی دستور زبانی متفاوت از عبری کهن دارد.
افسانهی فهم متقابل
«فهم متقابل» یکی دیگر از استدلالهایی است که سیاستمداران و فعالان فرهنگی و دانشگاهی اسرائیل به آن توسل میکنند تا توجیه کنند که عبری کهن هرگز نمرده بود و عبری اسرائیلی همان زبان عبری کهن یهودیان است که آنها در اسرائیل احیاء کردهاند. اصطلاح «فهم متقابل» (Mutual Intelligibility) به اینمعنا است که فردی از دوران باستان (مثلاً اشعیای نبی) میتواند عبری اسرائیلی مدرن را بفهمد و متقابلاً دانشآموز اسراییلی هم میتواند کتاب مقدس را بفهمد؛ پس عبری اسرائیل همان عبری کهن است.
زاکرمن اما این استدلال را هم رد میکند. او مینویسد، اینکه دانشآموزان اسرائیلی میتوانند کتاب مقدس را بخوانند بخاطر این است که آنها باید «عهد عتیق» را بهمدت یازده سال در مدرسه باید یاد بگیرند، نه به این دلیل که کتاب مقدس شبیه مکالمات روزانهشان است.
اتفاقاً چون اسرائیلیها کتاب مقدس را با این فرض میخوانند که گویی به زبان عبری اسرائیلی است، اغلب آن را اشتباه میفهمند. و ازاینرو، فهم و تفسیر متفاوتی از دانشآموز یهودی دارند که در خارج از اسرائیل کتاب را میخواند. اسرائیلیها اغلب در تشخیص حالات، جنبهها، و زمانهای کتاب مقدس ناتوانند. زاکرمن مثال میزند، وقتی یک اسرائیلی عبارت “יֶלֶד שַׁעֲשׁוּעִים” “یِلِد شَعوُعیم” در ارمیا ۳۱:۱۹ را میخواند، آن را به جای «کودک دلبند»، به عنوان «پلیبوی» میفهمد.
زاکرمن مینویسد، «در مجموع اسرائیلیها بدترین دانشآموزان در مطالعات پیشرفتهی کتاب مقدس هستند. هرچند تقریباً همهی اسرائیلیها با این حرفِ من مخالف هستند.» او معتقد است که وزارت آموزشوپرورش اسرائیل باید از اصرار دست بردارد و کتاب مقدس را به «عبری اسرائیلی» ترجمه کند.
وقتی به کودکان اسرائیلی گفته میشود که کتاب مقدس به زبان مادری آنها نوشته شده، دیگر نمیتوان انتظار داشت که اسرائیلیها بهراحتی بپذیرند که زبان عبری کهن و زبان عبری امروزیشان از نظر ژنتیکی متفاوت باشند. مثل این میماند که به کسی که انگلیسی زبان مادری اوست بگوییم زبان مادریاش با شکسپیر یکی نیست. اما تفاوت میان انگلیسی و عبری این است که بین شکسپیر و زبان مادریِ فعلی انگلیسی، زنجیرهای پیوسته از زبان مادری وجود دارد اما بین اشعیای نبی و اسرائیلیهای معاصر چنین زنجیرهای وجود ندارد. نکته و تفاوت مهم در همینجاست.
برخلاف انگلیسی، یهودیان زبانهای مادری دیگری غیر از عبری داشتهاند و دیدگاه تداومِ عبری کهن افسانهای است که طی این سالها ساخته شده است. حتی اگر اسرائیلیها عبری کهن را بفهمند، بدان معنا نیست که عبری اسرائیلی ادامه و امتداد مستقیم همان عبری کهن است. نظریهی «فهم متقابل» در تعیین وابستگی ژنتیکی یک زبان تعیینکننده نیست. اتفاقاً تعداد کمی از گویشوران انگلیسی مدرن، زبان جفری چاوسر شاعر را می فهمند، اما هیچکس ادعا نمیکند که زبان او از نظر ژنتیکی با انگلیسی معاصر ارتباطی ندارد.
زبان ترکیبی
چنانکه پیشتر اشاره شد، زاکرمن برخلاف ادعاهای رسانهها، سیاستمداران و زبانشناسان اسرائیلی، استدلال میکند که عبریِ اسرائیلی زبانی ترکیبی (hybrid language) است. زبان ترکیبی به زبانی گفته میشود که ریشهی ژنتیک ندارد، و در عوض حاصل برخورد و تعامل دو یا چند زبان و همچنین تغییراتی است که در گفتار افراد دوزبانه اتفاق میافتد. زبان ترکیبی از یک نیای واحد سرچشمه نمیگیرد و در عوض از ترکیب تکههایی از چند زبان موجود سرهم شده است.
جای تعجبی ندارد که زبان ییدیش یکی از عناصر مهم زبان عبری اسرائیلی است: اولین گروههای یهودیانی که از اروپا و مخصوصاً آلمان به کشور تازهأاسیس اسرائیل رفتند به این زبان صحبت میکردند. ییدیش همچنین زبان مادری اکثریت بزرگ بنیانگذاران، احیاگران زبان و حتی اولین پیشگامان ایدهی تشکیل کشور اسرائیل از جمله تئودور هرتسل بود. مهاجران بعدی، مثلاً یهودیان مراکشی که در دههی ۱۹۵۰ به اسرائیل وارد شدند، مجبور بودند یک زبان جاافتادهی جدید را بیاموزند. گر یهودیان مراکشی اولین گروه ساکن اسرائیل بودند، حتماً عبری اسرائیلی شکل متفاوتی داشت و بیشتر زبان سامی بود.
زاکرمن رابطهی ییدیش و عبری را پیچیده و چندلایه میداند. ییدیش، یک زبان آلمانی با زیرلایههای رومی، عبری و آرامی است. علاوهبراین، قبل از ظهور عبری اسرائیلی، ییدیش و دیگر زبانهای اروپایی بر انواع قرون وسطایی عبریِ ادبی مکتوب تأثیر داشتند. عبری ادبی با اینکه ۱۷۰۰ سال زبان مادری یهودیان نبود، اما ذخیرهی ادبی، فرهنگی، و مذهبی مهمی در اختیار بانیان اسرائیل برای شکلدادن به زبانی جدید یعنی همان عبری اسرائیلی گذاشت. درحالیکه آواشناسی، واجشناسی و نحو عبری اسرائیلی عمدتاً اروپایی و ییدیش هستند، صرفشناسی و واژگان اصلی آن عمدتاً – البته نه منحصراً – سامی (برگرفته از عبری کهن) است.
برای همین، زاکرمن معتقد است که عبری اسرائیلی نوعی زبان نیمهمهندسیشده (semi-engineered) است. چرا نیمهمهندسی؟ چون بانیان اولیهی این زبان مدرن اغلب اوقات از تأثیر زبان مادری خودشان آگاه نبودند و ناخودآگاه عناصر زبان مادری (بهویژه ییدیش) را در این زبان جدید وارد کردند.
زاکرمن در پایان نتیجه میگیرد: «زبانی که امروزه در اسرائیل رایج است، یک زبان ترکیبی زیبا است که به طرز شگفتانگیزی در سرتاسر نسبشناسی و گونهشناسی خود، ریشههای چندگانه را نشان میدهد. هرچه بخواهیم آن را بنامیم – اسرائیلی، عبری، عبری اسرائیلی، عبری گفتاری اسرائیلی، عبری مدرن، عبری معاصر، یهودی، … باید پیچیدگی آن را به رسمیت بشناسیم و گرامی بداریم.»