جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کریستین بروستاد:

دلواپس نباشید؛ پیامک و چَت خطری برای زبان نیستند

نوجوانان مصری مشغول کار با تلفن‌هایشان (Cavan Images / Alamy)

کریستین بروستاد:

دلواپس نباشید؛ پیامک و چَت خطری برای زبان نیستند

– مقاله ۱۰
کریستین بروستاد استاد زبان عربی در دانشگاه تگزاس است. این گزارش مختصری است از منبع زیر:

Kristin Brustad, “The Question of Language.” in Dwight F. Reynolds (ed.) Modern Arab Culture, Cambridge University Press, 2015: pp 19-35.

نوجوانان مصری مشغول کار با تلفن‌هایشان (Cavan Images / Alamy)

برای قرن‌ها زبان عربی بیش از آنکه تنها ابزاری برای ارتباط باشد، به عنوان شکلی از هنر قلمداد شده است. سخن گفتن و نگاشتن ادیبانه و به‌کار‌بردن انواع آرایه‌ها نیازمند تسلط حرفه‌ای به این زبان است. اما در زبانی با چنین ویژگی‌های پُرتکلفی، تکلیف گویشورانْ در زندگی روزمره چه می‌شود؟ آنها لازم دارند در عصر فناوری‌ها و شتاب ارتباطات، زبان پویا و، در‌عین‌‌حال، آسانی را به کار بگیرند. نسل جوان عرب‌زبان که مکالمات روزمره‌شان را با پیامک و چَت انجام می‌دهند، عبارت‌های زبانی‌ و املاء عربی را برای سادگی کار خود تغییر داده است. همین سبب شده است که هراس از قطعِ ارتباط با زبان کهن عربی از هر زمان دیگری بیش‌تر باشد. 

کریستین بروستاد، استاد زبان عربی دانشگاه تگزاس، در این مقاله سعی در اثبات نابه‌جایی این هراس دارد. به باور او، عربیِ محاوره‌ایِ هماهنگ با زمانه به آن هویت کهن مرتبط با متون ادبی و مذهبی قدیم آسیبی نخواهد رساند، بلکه در مواردی به مدد عربی رسمی می‌آید و ضمانتی برای دوامش می‌شود.

بروستاد معتقد است آنچه نگرانی از به‌خطر‌افتادن عربی رسمی را به دغدغه‌ای دائمی در میان نخبگان جهان عرب تبدیل کرده، تفاوت قابل توجه میان شکل گفتاری و نوشتاری عربی است. این تفاوت آنقدری‌ست که برخی معتقدند عربی گفتاری و نوشتاری زبان‌های متفاوت از یکدیگری هستند. گرچه بروستاد این ادعا را بیش‌تر ناشی از برداشت‌های احساسی می‌داند، تا واقعیت‌های موجود زبانی. 

به باور او، این تعبیر تا حدی نیز ناشی از شیوه‌ی تدریس عربی در مدارس نیز هست؛ چرا که زبان کتاب‌های درسی از زبان روزمره‌ای که کودکان در خانه با آن گفتگو می‌کنند، فاصله‌ی زیادی دارد. علاوه‌بر‌این، تنوع نسبتاً زیاد گویش‌های عربی در جهان عرب‌زبان سبب چنین برداشت‌هایی می‌شود. هدف بروستاد آن است که از طریق معرفی گونه‌های مختلف زبان عربی و بررسی تاریخچه و تأثیر پدیده‌های جدیدی مانند فناوری ارتباطات و حتی انقلاب‌های موسوم به «بهار عربی»، نشان دهد که زبان عربی گفتاری می‌تواند هم معیار و معتبر و هم مدرن باشد.

در گذشته، تماس میان گویش‌های گوناگون عربی بسیار محدود بود، اما اکنون به مدد فناوری‌های ارتباطی گویش‌ها در مقیاسی بسیار وسیع با هم در تعامل قرار گرفته‌اند. بروستاد می‌نویسد زبان‌ها در طول زمان دستخوش تغییر می‌شوند و این تغییر نه تنها به واسطه‌ی تماس با زبان‌های دیگر، بلکه از طریق پویایی زبان درون یک جامعه رخ می‌دهد. در جهان عرب، این فرایند طبیعیِ تغییر با باورهای عمیق ریشه‌دار مبنی بر حفظ اصالت زبان در تضاد است. حتی از  نسخه‌های مدرن عربی گفتاری به‌ عنوان نسخه‌های منحرف‌شده از زبان عربی فصیح (فُصحی) و خالص یاد می‌شود. عده‌ای بر این باورند که بی‌توجهی گویشوران، عربی را به ویرانی کشانده و این زبان نیازمند بازسازی است.

جامعه‌ی عرب دستخوش گرایشی است که جیمز میلروی، زبان‌شناس انگلیسی، آن را «فرهنگ زبان معیار» (standard language culture) می‌نامد؛ یعنی زبان از دید گویشورانش دارای یک گونه‌ی معیار و کاملاً ضابطه‌مند و تعدادی گونه‌های متنوع پایدار است. با چنین نگرشی، هنگامی که دو یا چند گونه‌ی زبانی وجود دارند، فقط یکی از آنها صحیح به نظر می‌رسد. این پدیده کم‌وبیش در همه‌ی زبان‌هایی که دارای زبان معیار هستند وجود دارد، ولی مسئله آن است که در فرهنگ عربی، زبان معیار تا اندازه‌ای شامل واحدهای زبانی‌ای است که در گونه‌های گفتاری زبان عریی وجود ندارند. به‌این‌ترتیب، تلقی نخبگان جوامع عربی به صورت سنتی این بوده که گونه‌های «نادرست» تهدیدی برای گونه‌های «درست» به شمار می‌آیند و باید با آنها مقابله کرد. 

زبان‌شناسان غربی از عربی رسمی معاصری که امروزه به شکل نوشتار یا در سخنرانی‌ها و برنامه‌های رسانه‌ای عربی به کار می‌رود با اصطلاح «عربی نوین معیار» یا همان «عربی فصیح» نام می‌برند. در مقابل به عربی‌ای که در متون قدیمی ادبی و مذهبی و همچنین سنت غنی شعر به کار رفته، عربی کلاسیک یا کهن می‌گویند.

از عربی گفتاری نیز اغلب با لفظ «عامیانه» (colloquial) یاد می‌شود که بروستاد ترجیح می‌دهد به دلیل دلالت‌های منفی از این لفظ پرهیز کند و به جایش آن را «گویش‌ عربی» (Arabic dialect) بنامد. همان‌طور که می‌توان حدس زد، گویش طبقه‌ی تحصیل‌کرده در پایتخت‌های جهان عرب (ماننده قاهره، دمشق و صنعا) در بسیاری از بخش‌های دنیای عرب به عنوان معتبرترین شکل گویش پذیرفته شده است. 

بروستاد پیشنهاد می‌دهد برای نشان‌دادن تفاوت میان این دو نوع از عربی به کارکردهای اجتماعی‌شان ارجاع داده شود؛ عربی نوین معیار را عمدتاً برای نوشتار و سخنرانی‌ها و برنامه‌های رسمی استفاده می‌کنند و عربی گفتاری را در گفتگوهای شفاهی و گاهی هم نوشتارهای غیررسمی به کار می‌برند. با‌این‌حال، برخی از نخبگان وجود دو نوع عربی را که یکی برای نوشتار و دیگری برای ارتباط اجتماعی استفاده می شود، نمی‌پسندند و اغلب به عنوان یک نقطه‌ ضعف از آن یاد می‌کنند.

عربی رسمی 

«عربی فصیح» در واقع صورت ادیبانه‌ی این زبان است؛ عربی‌ای که حتی پیش از ظهور اسلام به عنوان یک زبان پیشرفته و شاعرانه در سراسر شبه‌جزیره‌‌ی عربستان فارغ از تفاوت‌های قبیله‌ای و جغرافیایی فهم می‌شد. بروستاد می‌نویسد ارزش فرهنگی واژگان اولیه‌ی این زبان چنان بالاست که حتی همین امروز هم «منسوخ» نشده است و نه تنها قرآن، بلکه بسیاری از متون حقوقی و ادبی و الهیاتی که قرن‌ها پیش نوشته‌ شده‌اند، همین حالا هم به‌راحتی خوانده و مطالعه می‌شوند. از قضا با پررنگ‌شدن جنبش‌‌های سیاسی، ناسیونالیستی و اسلام‌گرایانه علاقه به مطالعه‌ی این آثار در فضای اینترنت بیش‌تر هم شده است.

اصطلاح مدرن «عربی فصیح» به اهمیت توانایی صحبت به شیواترین شکل این زبان اشاره دارد. با‌این‌حال، بروستاد تأکید می‌کند این بدان معنا نیست که زبان عربی فصیح امروز دقیقاً همان زبانی است که قرن‌ها پیش تکوین یافته بود. با وجود اینکه دستور زبان و قواعد نحوی ثابت مانده‌اند، سبک‌های نوشتاری به‌ طور طبیعی در طول زمان تغییر کرده‌اند. به این معنا که تفاوت آن عربی کهن و عربی فصیح امروزین بیش‌تر به تغییرات زمینه‌های فرهنگی و گسترش دانش بشری مربوط است که خود مستلزم تولید تعداد زیادی از واژگان جدید است. 

بروستاد تأکید می‌کند که با وجود ورود واژگان جدید، عربی در نوشتار وحدت شکلی خود را حفظ کرده است و یک عرب تحصیلکرده با حفظ گویش مخصوص منطقه‌ی خود، توانایی مطالعه‌ی آثار مکتوب عربی یا مطالب روزنامه را دارد. همین مسئله سبب شده زبان عربی نقشی اساسی در تعریف ناسیونالیسم عربی پیدا کند و تمام گویشورانش یک جامعه‌ی واحد در نظر گرفته شوند. عربی فصیح زبانِ بومی هیچ عرب زبانی نیست، پس فقط از طریق آموزش رسمی به آن مسلط می‌شوند. با این وصف، میزان تسلط یک گویشور عرب اهل مراکش یا لبنان به عربی فصیح بستگی به کیفیت تحصیلات و میزان مواجهه‌ی فرد با رسانه‌ها دارد. 

چنانکه بروستاد می‌نویسد، «تسلط‌نداشتن به عربی فصیح در زندگی روزمره نقصان چندانی ایجاد نمی‌کند؛ اما تسلط به عربی فصیح برای روشنفکران و رهبران سیاسی شأن و منزلت به همراه می‌آورد و تسلط‌نداشتن نیز سبب سرشکستگی است.» برهمین‌اساس، هر نوع ارتباط رسمی، نه تنها بر اساس کیفیت محتوا، بلکه بر اساس فرم ادبی نیز قضاوت می‌شود. 

شأن تولید متن رسمی به عربی فصیح در نزد افکار عمومی چنان است که بسیاری از بنگاه‌های خبری و ناشران، رده‌‌ی شغلی «ویراستار ادبی» را به شکل جدی حفظ کرده‌اند. برای مثال، در الجزیره‌ی عربی، برخلاف الجزیره‌ی انگلیسی، حتماً باید ویراستاران متن خبر را ویرایش ادبی کرده باشند و متن جدای از صحت محتوا به لحاظ فرم ادبی به عربی فصیح درآمده باشد. 

عربی گفتاری

عربی گفتاری تمام اشکالی را در بر می‌گیرد که گویشور بومی در زندگی روزمره و موقعیت‌های گوناگون شفاهی یا غیررسمی از استفاده می‌کند. در زبان گفتاری عربی، تفاوت‌های تلفظی کوچک اهمیت اجتماعی زیادی دارد، زیرا به مخاطب اطلاعاتی در مورد مبداء جغرافیایی، طبقه‌ی اجتماعی، وابستگی مذهبی و .. گویشور می‌دهد. فهم گویش‌های مختلف به میزان برخورد با این گویش‌ها بستگی دارد، اما اگر فرد با زبان عربی رسمی آشنا باشد، جابه‌جایی در میان اشکال مختلف انواع گفتار و گویش‌ها برایش آسان‌تر است. 

طی سال‌های اخیر، بررسی‌های علمی بسیاری درباره‌ی نسبت میان عربی فصیح و گفتاری عربی انجام شده است. به باور بروستاد، ریشه‌ی این توجه در عربی به ایده‌ی چارلز ای.فرگوسن، زبان‌شناس آمریکایی، بر می‌گردد. فرگوسن در سال ۱۹۵۹، عربی را به دلیل شکاف موجود میان زبان تحصیلکرد‌ها و زبان عامه‌ی مردم در طیف «دوزبان‌گونگی» (diglossic) معرفی کرد. این رویکرد فرگوسن به دانشگاهیان و پژوهشگران غربی در بررسی زبان عربی سمت‌وسو داد و سپس این ایده از سوی برخی از نویسندگان عرب کاملاً درونی شد.

بروستاد معتقد است دوزبان‌گونه‌دانستن عربی، ساده‌سازی واقعیت موجود زبانی است؛ چرا‌ که در عربی نیز مانند همه‌ی زبان‌های دیگر گویشوران بسته به موقعیتی که در آن قرار دارند، از اَشکال بسیار رسمی تا کاملاً غیررسمی بهره می‌گیرند. حتی در محیط‌های رسمی نیز ممکن است یک گویشورِ کاملاً مسلط به عربی فصیح به ترکیبی از عربی گفتاری و فصیح روی بیاورد تا نتیجه‌ی بهتر و صمیمانه‌تری از تعاملش کسب کند. از همین روست که اصطلاحاتی همچون «عربی گفتاری تحصیلکرده‌ها» یا «عربی روشنفکرها» در توصیف عربی گفتاری جا افتاده است، این شیوه‌ی ترکیبی جدید در شبکه‌های اجتماعی یا برنامه‌های تلویزیونی کاربرد دارد و در حال گسترش نیز هست. بروستاد همین رویکرد جدید را نشانه‌ای از تأثیر مثبت عربی گفتاری بر هویت عربی و عربی فصیح می‌داند. به باور او، شاید تا قرن بیستم داشتن سواد و تسلط به عربی رسمی در اختیار اقلیتی ممتاز بود، اما اکنون با فراگیری تحصیل و استفاده از فناوری‌های جدید، عربی گفتاری آمیخته به عربی فصیح گسترش یافته و محبوب شده است.

عربی و غرب

بحث درباره‌ی وضعیت کنونی زبان عربی و مطرح‌شدن این سؤال که «چه باید کرد؟» ملهم از برخورد اعراب با اندیشه‌های غربی و تا حدودی محصول دوران استعمار و سیاست‌های زبانی استعمارگران در مستعمرات عربی است. بروستاد معتقد است در بررسی نگرانی امروزین درباره‌ی هویت عربی باید این سابقه‌ی تاریخی را در نظر گرفت؛ حافظه‌ی تاریخی جهان عرب فراموش نکرده است که در روزگار تسلط فرانسویان تدریس فرانسه به جای عربی در تونس و مراکش ترویج و در الجزایر آموزش عربی به‌کل ممنوع شده بود؛  چنانکه طبقات تحصیل‌کرده سواد خواندن به زبان مادری‌شان را نداشتند. بروستاد به تعداد بالای وام‌واژه‌های فرانسه در زبان عربی الجزایری اشاره می‌کند؛ این درهم‌آمیختگی به حدی است که آوای زبان عربی گویشوران شمال آفریقا به زبان فرانسه می‌ماند و نه عربی. 

 همچنین فراگیری استفاده از زبان محاوره‌ای در سرزمین‌های شمال آفریقا سبب تضعیف تسلط به عربی فصیح شده است. به باور بروستاد، سیاست‌گذاری‌های استعمارگران برای حکومت بر جهان عرب تأثیرات ماندگاری داشت و در مناطقی که تجربه‌ی استعمار را پشت سر گذاشتند ارتباط با گذشته‌ی هویت عربی کم شده بود. از‌همین‌رو، در جریان مبارزات استقلال، زبان در شکل‌دادن به هویت ملی و عربی در اولویت قرار گرفت. در واقع در جریان مبارزه با استعمار، زبان عربی به ملی‌گرایی گره خورد.

عربی در خطر؟

عربی زبان رسمی بیست‌ودو کشور عضو اتحادیه‌ی عرب است، تعداد عرب‌زبانان مسلط به عربی فصیح به واسطه‌ی گسترش سواد‌آموزی افزایش چشم‌گیری داشته‌اند. در‌عین‌حال، با گسترش اینترنت و شبکه‌های ماهواره‌ای ارتباط عرب‌زبانان سراسر دنیا با یکدیگر بیش‌تر شده است. عجیب اینکه در این عصرِ فراگیری عربی، در مطبوعات و رسانه‌های عرب‌زبان مدام از خطر زوال زبان عربی ابراز نگرانی می‌شود.

 نگرانی‌های نخبگان معمولاً روی دو محور متمرکز است: یکی نفوذ زبان‌های اروپایی به‌ویژه انگلیسی و فرانسه، و دیگری گسترش سریع استفاده از انواع گونه‌های گفتاری عربی. بروستاد معتقد است نگرانی اول کاملاً قابل درک است و مختص عربی هم نیست، عرب‌زبان‌ها هم مثل بقیه‌ی مردم دنیا برای یافتن فرصت‌های شغلی بهتر مجهز به زبان‌های اروپایی می‌شوند. تسلط به زبان‌های اروپایی به معنای کسب درآمد و دست‌یابی به جایگاه اجتماعی بالاتر است. 

اما نگرانی دوم بی‌اساس است. به نظر بروستاد، این نگرانی ناشی از این اشتباه سنتی نخبگان عرب است که گونه‌های گفتاری عربی را همواره کم‌ارزش قلمداد کرده‌اند. سال‌هاست که به باور نخبگان عرب استفاده از عربی گفتاری ناشی از «نقص» در یادگیری عربی رسمی است. اما به باور بروستاد، اتفاقاً ایراد از نظام مدرسه و روش سنتی آموزش عربی است که فرسنگ‌ها از زندگی واقعی فاصله دارد؛ این رویکرد غلط آموزشی سبب شده است بسیاری از دانش‌آموزان علی‌رغم یادگیری عربی رسمی از این شکل زبان منزجر باشند. 

 واقعیت این است که عربی رسمی و عربی گفتاری طی قرن‌ها دوشادوش هم بوده‌اند. نظام نوشتاری زبان عربی پس از نزول قرآن به شکل کنونی‌اش توسعه یافت و با ارجاع به عربی قرآن و همچنین سنت شفاهی شعری در قرن هشتم میلادی کم‌کم به عنوان زبان معیار شناخته شد. عربی گفتاری به‌تدریج در شبه جزیره‌ی عربستان، شامات و شمال آفریقا گسترش یافت و تنوع جذاب و پیچیده‌ای از گویش‌ها را به وجود آورد. بروستاد می‌نویسد متأسفانه هیچ سابقه‌ی مکتوبی از زبان گفتاری روزمره در قرون پیشین وجود ندارد، اما دستورزبان‌نویسان اولیه برخی از اَشکال گویشی را ثبت کرده‌اند. علاوه‌بر‌این، «اشتباهات» گوناگونی که در متون دوره‌های اولیه دیده می‌شود، نشان می‌دهد عربی رسمی از ابتدای تاریخ نوشتارش در کنار گویش‌های گفتاری وجود داشته است. بنابراین، وجود دو شکل عربی رسمی و گفتاری، دلیل زوال یا انحطاط نیست. گرچه که در روایت‌های سنتی این مسئله نادیده گرفته می‌شود.

در عصر حاضر و با ظهور اینترنت، عربی گفتاری به شکل نوشتار هم استفاده می‌شود. حتی در پخش اخبار از تلویزیون‌ها که روزگاری فقط با عربی فصیح بود اکنون از شکل عربی گفتاری تحصیلکرده‌ها استفاده می‌کنند. مردم جهان عرب به تماشای سریال‌های ترکیه‌ای با دوبله به گویش دمشقی می‌نشینند یا سریال‌های مکزیکی را با دوبله‌ی مراکشی تماشا می‌کنند و مدام در معرض انواع گویش‌های عربی قرار می‌گیرند که نتیجه‌اش رسیدن به نوعی دموکراسی زبانی شده است. بروستاد امیدوار است که این میزان از تعامل گویش‌های گوناگون عربی به تأثیرات پایداری بیانجامد و از سیطره‌ی ایدئولوژی نخبه‌محور و پر‌نخوتی که مخالفت با تنوع زبانی است بکاهد. 

عربی در قرن بیست‌و‌یکم

دو تحول عظیم در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست‌ویکم سلطه‌ی دولت‌ها بر سیاست‌گذاری زبانی را از بین برد و به گویشوران انگیزه‌ی مشارکت عمومی داد. 

بروستاد این دو تحول را چنین برمی‌شمرد: ابتدا روی‌کار‌آمدن شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای که برای نخستین‌بار درهای حضور در مباحثات مهم جهان عرب را به روی مردم گشود، مباحث سرنوشت‌ساز و فوری همچون جنگ علیه عراق، انتفاضه‌ی فلسطین و ناآرامی‌های مصر. وقتی تلویزیون الجزیره تریبون را به خیابان‌ها برد و از مردم سؤال کرد این تحول وارد مرحله‌ی جدیدی شد. مصاحبه با کارشناسانی با گویش‌های گوناگون، پخش سریال‌هایی از سراسر کشورهای عربی، فرصت تعامل از مراکش تا کشورهای خلیج‌فارس را برای اولین‌بار فراهم کرد. ابتدا این گویش‌ها و عربی رسمی با هم هم‌زیستی داشتند و اکنون وارد مرحله‌‌ی تعامل شده‌اند. 

تحول دوم، یعنی ظهور اینترنت، سبب جهش کوانتومی (quantum leap)  در نوشتار عربی شد. فروم‌های فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی برای اولین‌بار فرصتی می‌داد تا کاربرانی با انواع گویش‌ها و سبک‌های نوشتاری بدون هیچ سانسوری با هم در تعامل باشند. 

به باور بروستاد، «نسل اینترنت»، نسلی که با انقلاب‌های بهار عربی شناخته شد، نسبت به نسل‌های قبلی رابطه‌ی متفاوتی با زبان عربی دارد. برای این نسل زبان عربی کهن به عنوان زبان اسلام اهمیت دارد، اما زیر بار بی‌ارزش‌بودن دیگر اشکال عربی نمی‌رود و آن نظام‌ سنتی ارزش‌گذاریِ نخبه‌محور را از اساس قبول ندارد. این نسل جدید به دنبال احیای عربی رسمی و از‌بین‌بردن اشکالِ «منحطِ» عربی گفتاری نیست؛ زیرا می‌خواهد با همه‌ی جهان عرب‌زبان از طریق همه‌ی ابزارهای در اختیارش ارتباط برقرار کند. 

هم‌چنان دو قلمروی زبانی رسمی و گفتاری عربی به هم وابسته خواهند ماند، همان‌طور که از دیرباز چنین بوده‌اند، و همین هم بهترین دلیل است برای اطمینان از اینکه حال زبان عربی خوب است، سالم و پویاست و خطری نیز تهدیدش نمی‌کند. 

تلخیص و گزارش از نیلوفر خاکزاد

از همین مبحث

آنچه نگرانی از به‌خطر‌افتادن عربی رسمی را به دغدغه‌ای دائمی در میان نخبگان جهان عرب تبدیل کرده، تفاوت قابل توجه میان شکل گفتاری و نوشتاری عربی است. این تفاوت آنقدری‌ست که برخی معتقدند عربی گفتاری و نوشتاری زبان‌های متفاوت از یکدیگری هستند
«اشتباهات» گوناگونی که در متون دوره‌های اولیه دیده می‌شود، نشان می‌دهد عربی رسمی از ابتدای تاریخ نوشتارش در کنار گویش‌های گفتاری وجود داشته است. بنابراین، وجود دو شکل عربی رسمی و گفتاری، دلیل زوال یا انحطاط نیست. گرچه که در روایت‌های سنتی این مسئله نادیده گرفته می‌شود
مقاله ۱۰
کریستین بروستاد استاد زبان عربی در دانشگاه تگزاس است. این گزارش مختصری است از منبع زیر:

Kristin Brustad, “The Question of Language.” in Dwight F. Reynolds (ed.) Modern Arab Culture, Cambridge University Press, 2015: pp 19-35.