آیا استفادهی کرهایها از خطی که مبنایش خط تصویری چینیهاست به غرور ملی و استقلال آنها ضربه میزند؟ آیا بهکاربردن خط بیگانه موجب بردگی فکری ملت میشود؟ آیا پیشینهی غنی فکری و فرهنگی و مذهبی هر ملت با تغییر خط از دست میرود؟
راس کینگ، استاد زبان و ادبیات کرهای در دانشگاه بریتیش کلمبیای کانادا، در پژوهش تاریخیاش میکوشد پاسخ این پرسشها را از دید شماری از اندیشمندان کرهای اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بیان کند و تصویری از مباحثات زبانی و نظریات ضدونقیض زبانشناسان آن زمان کره ارائه دهد.
مفاهیم نظری
کینگ مینویسد، گویشوران هر زبان تصوراتی اغلب نادرست دربارهی خصوصیات منحصربهفرد زبان مادریشان دارند. این تصورات کمکم موجب شکلگیری یک نظام باورهای عامه (vernacular belief system) دربارهی آن زبان میشود. نظام باورهای زبان عامه، گرچه اغلب نادرست است، اما عامل اصلی در جهتدهی به تصمیمها و سیاستگذاریهای زبانی است. مردم کره هم مثل بسیاری از دیگر ملتها دربارهی زبانشان تعصب دارند و فکر میکنند که این زبان، که آن را «هانگول» (Han’gŭl) میخوانند، بهترین و عالیترین زبان دنیاست.
گویشوران کرهای فکر میکنند که زبانشان باستانی و مانند زبانهای منچو، مغولی و ترکی، عضوی از خانوادهی زبانهای اورالیـآلتایی است. زبان کرهای بسیار دشوار است، زیرا واژههای بسیاری با معانی متفاوت در آن یکسان تلفظ میشوند، بهویژه هنگامی که از خط سنتی کرهای استفاده شود که نظامی آوایی دارد و نه تصویری. اما به باور کرهایها این خط کاملترین شیوهی نوشتاری جهان است و به همین سبب است که کرهایها در یادگرفتن زبانهای خارجی بسیار موفقند.
داستان پیدایش زبان کرهای در باور عامه هم تناسبی با واقعیتهای تاریخی ندارد. اگر از یک شهروند عادی کرهای بپرسید، میگوید که در قرن پانزدهم میلادی، پادشاه خردمندی به نام سِجونگ کبیر به نامدارترین عالمانش مأموریت داد خط کرهای را ابداع کنند. از همان زمان، این خط «هانگول» نام گرفت. ادیبان سنتگرایی که به خط تصویریِ مبتنی بر نویسههای چینی عادت داشتند خط جدید را نپذیرفتند، ولی هانگول در طول قرنها با حمایت کاهنان بودایی، زنان و کودکان به حیات خود ادامه داد.
کینگ اشاره میکند که در هر جمله از این روایت عامه اشتباهاتی وجود دارد. مثلاً اصطلاح «هانگول» در ۱۹۱۳میلادی ابداع شد و پیش از آن وجود نداشت. بااینحال، آنچه به نظر کینگ بیش از این گزارهها و ادعاها اهمیت دارد حفرههای خالی در این باورهای عامه است، یعنی چیزهایی که در این روایت از آنها غفلت شده است: مثلاً اینکه چه بازیگرانی در اصلاحات زبانی نقش داشتند و چه تنشها و رقابتهایی رخ داد؟ نقش تأثیرگذاریهای خارجی در این میان چه بود؟ و چگونه زبان امروزه (هانگول) از دل این مبارزههای تاریخی سربرآورد؟
وضعیت زبان در کره در اواخر قرن نوزدهم
کره در دههی ۱۸۸۰ میلادی با «مسئلهی زبان»، به معنای مورد نظر کینگ، روبهرو بود. «مسئلهی زبان» که از اصطلاح questione della lingua از زبان ایتالیایی گرفته شده است، به معنای وضعیتی است که در آن «دو یا چند گویش، با جایگاه کموبیش یکسان؛ همزمان آمادهی پاگذاشتن به عرصهاند یا زمانی که گویشی فرعی باید با زبان معیار کهنتری (که ممکن است کلاسیک باشد یا استعماری) رقابت کند.»
گونهی رسمیِ زبان در دربار و طبقهی تحصیلکردهی کره «هانمون» (hanmun) نام داشت که همان چینیِ کلاسیک بود در لباس کرهای. گونهی محاورهای نیز مجموعهای بود از گویشهای متنوع و غیراستاندارد زبان کرهایِ گفتاری، که در میانشان وجههی گویش پایتخت، سئول، از همه بالاتر بود. این گونهی محاورهای با خط ملیِ کره نوشته میشد که نامش «اُنمون» (nmunŏ) به معنای «خط عوام» بود که به نوعی قضاوت منفی هم در خود داشت چون تداعی میکرد که طبقات فرودست جامعه که بینزاکت (vulgar) قلمداد میشدند آن را به کار میبردند.
اگر این دو گونه را دو سر یک طیف در نظر بگیریم، دو نظام نوشتاری دیگر نیز در میان این دو وجود داشت: اُنهانمون (nhanmunŏ) که آمیزهای بود از «اُنمون» و «هانمون» و در تفسیرهای سنتی از متون کنفوسیوسی و بودایی به کار میرفت و «ایدومون» (idumun) که عمدتاً کاربرد اداری داشت و در آن، صورتِ آواییِ نویسههای چینی در درونِ یک متن هانمون جایگزین واژهها یا اجزای دستوریِ زبان کرهای میشدند.
بدینترتیب، اصلاحگرانی که در اواخر قرن نوزدهم، در پی تماس فزاینده با غرب، باید مسئلهی زبان و خط رسمی را حل میکردند، با نظامهای نوشتاری مختلفی روبهرو بودند که باید از میانشان انتخاب میکردند. دو رویکرد اصلی در بحثهای آن زمان دنبال میشد: یکی «کونگمون» (kungmun) بود که اصرار داشت تأثیر زبانهای بیگانه باید پاک شود و استفاده از سبک چینی هانمون باید ممنوع شود. این رویکرد معتقد بود کرهای ها باید زبان ملی خودشان را داشته باشند، زبانی که همراستا با همان خط عوام قدیم (اُنمون) بود. (این رویکرد در نهایت منجر به شکلگیری زبان امروزهی کره با نام هانگول شد). رویکرد دیگر «کوخانمون» (Kukhanmune) نام داشت که سبک ترکیبی نوشتار کرهای و نویسههای چینی بود و معتقد بود باید از قوت هر دو سبک استفاده کرد.
سه «کارگزار زبانی» اصلی کره
«کارگزار زبانی» (language entrepreneur) از نظر کینگ «شخصی است که برای پیشبرد هدفهای سیاسی، ابداعهای تازهی زبانی پدید میآورد، و در نمادهای زبان دستکاری و نوآوری میکند.» کینگ به بررسی نقش «کارگزاران زبانی» در شبهجزیرهی کره تا پیش از آغاز استعمار ژاپن بر این کشور در سال ۱۹۱۰ میپردازد.
نخستین اقدام دولتی برای اصلاح زبان در کره فرمانی بود که در ۲۱ نوامبر ۱۸۹۴ صادر شد و به موجب آن: «همهی فرامین و احکام باید بر پایهی کونگمون نوشته شوند. میتوان ترجمهی آنها به هانمون یا آمیزهی کونگمون و هانمون را ضمیمه کرد». بااینحال، اقدامی جدی برای ترویج کونگمون، چه دولتی و چه شخصی، انجام نشد و به جای آن، کوخانمون (که ریشههای ترکیبی چینی-کرهای داشت) پیوسته رشد و اعتلاء مییافت.
ترویج کوخانمون در دههی ۱۸۸۰ تا اندازهی قابل توجهی مدیون فعالیتهای کسی است که کینگ او را نخستین «کارگزار زبانی» کره مینامد: یو کیلـچون (۱۹۱۴ – ۱۸۵۶). او در اوایل دههی ۱۸۸۰ در ژاپن، زیر نظر فوکوزاوا یوکیچی، فیلسوف ژاپنی که خود نیز در اصلاحات زبانی ژاپن مشارکت گستردهای داشت، درس خواند و در ۱۸۸۳ به کره بازگشت تا به انتشار نخستین روزنامهی کره کمک کند. آن روزنامه منتشر نشد، ولی یو کیلـچون در سرمقالهای که برای نخستین شمارهی آن نوشت از خط تازهی کوخانمون استفاده کرد و بعدها در بقیهی فعالیتهای مطبوعاتی خود نیز این روند را ادامه داد که موجب میشد تودههای گستردهتری از خوانندگان قادر به درک نوشتههایش باشند.
یو کیلـچون نخستین دستور زبان کرهای را نیز نوشت و در ۱۹۰۹ انتشار داد. او در مسائل آموزشی نیز صاحبنظر بود و اعتقاد داشت دانشآموزان در مرحلهی آموزش مقدماتی فقط باید از کونگمون استفاده کنند، زیرا هم روند آموزش بسیار سادهتر میشود و هم «روحیهی ملی» در وجودشان قوام پیدا میکند. ولی در مراحل آموزشی بالاتر، همچنان هوادار سرسخت استفاده از نویسههای چینی و کوخانمونِ ترکیبی ماند. به عبارت دیگر، او بهرغم دفاع از خط ملی کره با وامگیری برخی از نویسههای زبان چینی مخالفتی نداشت و آن را با وامواژههایی مقایسه میکرد که زبان انگلیسی از یونانی گرفته است. کینگ پایبندی او به استفاده از نویسههای چینی و خط کوخانمون را نتیجهی تأثیرپذیری از تحصیلش در ژاپن میداند.
دومین «کارگزار زبانی» کره، از دید کینگ، عقایدی متفاوت با یو کیلـچون دارد: سو چائهـپیل (۱۹۵۱ – ۱۸۶۴)، که در ژاپن و آمریکا تحصیل کرده بود، در آوریل ۱۸۹۶ روزنامهای با نام معنادار «استقلال» (تُنگنیپ سینمون) را منتشر کرد. این نخستین روزنامهی کرهای بود که سرتاسر با خط کونگمون نوشته میشد، با این هدف که «مردان و زنان از همهی طبقات، بالا و پایین، بتوانند آن را بخوانند».
اهمیت روزنامهی «استقلال» در تاریخ «جنبش زبانی کره» موضوع ناشناختهای نیست، ولی به اعتقاد کینگ، نقش سو چائهـپیل در آن، تا حد زیادی، تحتالشعاع فعالیت سومین «کارگزار زبانی» کره، چو سیـگیونگ، قرار گرفته و از نظر دور مانده است. برای مثال، ایدهی انتشار روزنامهای فقط به خط کونگمون و استفاده از فاصلهی خالی برای تعیین مرز کلمات و سادهترشدن مطالعه (که کینگ آنها را دو نوآوری انقلابی میداند و بسیاری آن را به چو سیـگیونگ نسبت میدهند) در واقع از آنِ سو چائهـپیل است.
عقیدهی سو چائهـپیل دربارهی لزوم استفاده از تجربهی دیگران برای تقویت زبان و خط کرهای جالب توجه است: «از آنجا که پادشاهی چوسان چندان چیزی برای مباهات و فخرفروختن به دیگران ندارد، بهترین کاری که از ما بر میآید آن است که از چیزهای خوب دیگران تقلید کنیم، آنها را به سبک خود درآوریم و آنگاه، پس از گذشت سالها، به کشورهای دیگر بگوییم که کشور ما نیز چیزهایی به همان خوبی دارد. به احتمال زیاد، خواهیم گفت فارغ از آنکه این را از کدام کشور گرفتهایم، از آنجا که در کپیبرداری از آن ابتکار و خلاقیت به خرج دادهایم، آن را به چیزی کرهای تبدیل کردهایم. اکنون سنجیدهترین و علمیترین چیزی که در کره یافت میشود خط کرهای است…» و در جایی دیگر مینویسد: «در ملتهای دیگر، همهی مردم، اعم از مرد و زن، ابتدا خط ملت خود را تا حد استادی میآموزند و سپس به آموختن خط بیگانه روی میآورند، ولی ما در پادشاهی چوسان فقط هانمون را میآموزیم و اصلاً کونگمون را یاد نمیگیریم. از این رو، افراد کمی هستند که بر کونگمون تسلط خوبی داشته باشند.»
اقدام مهم دیگر سو چائهـپیل، از دید کینگ، دعوت بلیغ او به تهیهی فرهنگ لغت تکزبانهی کرهای بود که پیش از هر چیز باید وظیفهی یکسانسازی نگارش کلماتی را ایفاء میکرد که به سبب فقدان صورتِ معیار و جاافتاده به شکلهای مختلف نوشته میشدند.
سومین «کارگزار زبانی» که کینگ از او سخن میگوید، یعنی چو سیـگیونگ (۱۹۱۴ – ۱۸۷۶)، بر خلاف دو کارگزار پیشین، در خارج از کشور تحصیل نکرده بود، ولی در داخل کشور انگلیسی خوانده بود. او انجمنی برای درستنویسی زبان کرهای گرد آورد، ولی نظریاتش در چشم دیگران آنقدر انقلابی بود که هواداری نیافت. چو سیـگیونگ در مقالاتش در روزنامهی «استقلال» و نیز در کتابهایش دربارهی دستور زبان و آواشناسی کرهای پیوسته از لزوم استفاده از خط ملی سخن میگفت، گفتار و نوشتار را سنگ بنای ساختمان جامعه مینامید و زبان ملی را معادل استقلال فرض میکرد.
چو سیـگیونگ خط ملی کره را «بهترین و سنجیدهترین خط در جهان» و «سرشار از زیبایی و خِرَد» معرفی میکرد، آن را نه فقط بر چینی، بلکه بر خطهای غربی نیز برتری میداد و اصرار بر آموختن «تصاویر زشت» چینی را عامل فقر و عقبماندگی تودههای مردم و در نتیجه علت ضعف کره میدانست. به گفتهی کینگ، ما در نظریات چو سیـگیونگ شاهد پیوند روشن مفاهیم «خط ملی»، «افتخار به هر چیز کرهای»، «استقلال» و «پیشرفت» هستیم. او در «نظام باورهای زبان بومی کرهای» و ذهن مردم نیز اثرگذارترین کارگزار زبانی کره است و بیش از هر کس دیگر بر پیوند ملیگرایی و سیاستگذاریِ زبانی تأکید کرده است.
ادامهی مسیر
نویسندگان دیگری نیز در فاصلهی سالهای ۱۸۹۶ تا ۱۹۰۱ دربارهی موضوعاتی مانند برتری خط آوایی و الفبایی بر خط تصویری (گاه با این استدلال که کشورهای توسعهیافته از خط الفبایی استفاده میکنند و کشورهای عقبمانده از خط تصویری)، لزوم تدوین فرهنگ لغت زبان کرهای، لزوم استفاده از خط ملی و اصلاحاتی در آن به منظور نمایش بهتر ظرایف آوایی (مثلاً نمایش تفاوت مصوتهای کوتاه و بلند، که بسیاری عدم بازتاب این تفاوت در نوشتار را مهمترین نقص خط کونگمون میدانستند) سخن گفتند. در مجموع، در نوشتههای صاحبنظرانی که کینگ از آنان نام میبرد، گرایشی عمومی به استفاده از کونگمون و خط ملی کرهای و لزوم کنارگذاشتن هانمون به منظور تقویت استقلال و هویت ملی کره دیده میشود.
در ۱۹۰۵، دانشمندی به نام چی سُگـیُنگ، مقالهای دوصفحهای به نام «خط تازهاصلاح کرهای» منتشر کرد و در آن، پیشنهادهایی برای یکسانسازی و اصلاح نواقص کونگمون ارائه داد. اهمیت این مقالهی دوصفحهای، از یک سو، برآمده از آن است که در روزنامهای دولتی چاپ شده بود و آن را میتوان نخستین تلاش رسمی برای برنامهریزی و سیاستگذاری زبانی در کره به شمار آورد. از سوی دیگر، پیشنهادهای چی سُگـیُنگ موجی از واکنشهای ضدونقیض را برانگیختند و سرانجام به تأسیس اولین پژوهشگاه رسمی خط ملی کره در ۱۹۰۷ منجر شد.
کینگ به مواضع مختلف صاحبنظران دربارهی بحث بر سر خط ملی کره اشاره میکند. محافظهکارانی، با اتکاء به سنت چهارهزارسالهی هانمون، دستکشیدن از آن را به معنای پشتکردن به آموزههای کنفوسیوس و ازدسترفتن سنتها و روحیهی معنوی کره میدانستند. پاسخشان به کسانی که هانمون را به دلیل اصالت چینیاش معارض با استقلال و هویت ملی کره میدانستند نیز چنین بود که مگر ملتهای غربی اکنون بردهی یونانیان و رومیان به شمار میآیند؟
برخی دیگر همچنان هوادار استفاده از راه حل میانهی کوخانمون بودند که خط ملی و نویسههای چینی را در کنار هم حفظ میکرد. این افراد که اغلب تحت تأثیر رویکرد ژاپنی بودند، استدلال میکردند که ژاپن با موفقیت توانسته عناصر چینی را در خط و الفبای خود ادغام کند و کره هم میتواند چنین روندی را طی کند.
عدهای دیگر بر لزوم استفاده از کونگمون، به عنوان خط ملی پای میفشردند، گرچه گاه با نگاهی بدبینانه میگفتند که جاافتادن و تکامل آن دست کم صد سال طول خواهد کشید. برخی از این دسته چنان بر خط ملی تعصب داشتند که پیشنهاد میکردند دسترسی به خارجیان و زبانهای خارجی در کره و البته امکان تحصیل در خارج از کشور ممنوع شود و کسانی که زبان خارجی میآموزند شهروند کره محسوب نشوند.
روزنامهی «استقلال» که بهشدت هوادار سبک ملی کونگمون بود، در سرمقالهای به امضای تحریریه، میان مسئلهی خط و اقتصاد پیوند برقرار کرد: وقتی که جمعیت فراوانی از کرهایها باید برای یادگیری هانمون صرف کنند هیچ منفعت سیاسی ندارد و فقط با زیان اقتصادیِ اتلاف وقت همراه است. توسل به اصل صرفهجویی اقتصادی که در افکار عمومی کره جای مهمی داشت نقش مهمی در بهحاشیهراندن هانمون ایفاء کرد. این زبان برای اقتصاد کشور مضر بود، زبانی بود که اشراف و طبقهی قدیم برای حفظ امتیازها و منافعشان به آن وابسته بودند. کار به جایی کشید که زبان هانمون به عنوان «مرضی» قلمداد شد که ملت باید از آن رها شود.
بهرغم همهی اینها، به اعتقاد کینگ، دامنهی این بحثها دربارهی خط و زبان کرهای، مثلاً نسبت به بحثهای مشابه در ژاپن، بسیار محدودتر و کمدامنهتر بود و مهمترین نتایجش یکی ایجاد پیوند میان زبان و خط و هویت ملی و استقلال و پیشرفت کره بود و دیگری تأسیس پژوهشگاه خط ملی. هرچند با اشغال کره به دست ژاپن در ۱۹۱۰، سیاستگذاریها و پیشنهادهای آن عملاً متوقف ماند.
زبان در دوران اشغال
برای اینکه تحولات زبانی کره پس از اشغال به دست ژاپن را مرور کنیم، به سراغ پژوهش دیگری که دانیل پیهپِر، استاد زبان و ادبیات کرهای در دانشگاه موناش، انجام داده میرویم. در سال ۱۹۲۱ شاگردان چو سیـگیونگ «انجمن زبان کرهای» را تأسیس کردند، انجمنی که هدفش را «پژوهش در زمینهی اصول و قوانین دقیق زبان کرهای» معرفی میکرد. به اعتقاد پیهپر این انجمن نقش مهمی در تدوین اصول جدید درستنویسیِ کرهای و تهیهی فرهنگ تفصیلی این زبان بازی کرد.
در حوالی دههی ۱۹۲۰، و در حالیکه کره در اشغال ژاپن بود، بخشهای مختلفی از جامعه به دلیلهای گوناگون از جنبش اصلاح زبان هواداری میکردند. پیهپِر یکی از مهمترین این دلیلها را رشد و ترویج آموزش عمومی به شیوهی مدرن میداند و اعتقاد دارد که طیف گستردهای فراتر از جنسیت و طبقهی اجتماعی و ایدئولوژی به هواداری از آموزش زبان بومی روی آورده بود. در این دهه، کمکم نام جدیدی برای زبان بومی جا افتاد که امروزه هم مرسوم است: هانگول که به معنای «خط کبیر» است.
این جنبش زبانی حتی مورد تأیید مقامات اشغالگر ژاپنی هم قرار گرفت. اتفاقاً جنبش اصلاح زبان در کره گرچه خاستگاه اجتماعی داشت و با تلاشهای روشنفکران شکل گرفته بود، اما نهادینهکردن این تلاشها با کمک دولت اشغالگر ژاپن و حاکمان منصوبش در کره ممکن شد. به عنوان مثال، این دولت اشغالگر بود که نخستین آیین نگارشهای زبان هانگول و همچنین اولین واژهنامهی این زبان را منتشر کرد و در نظام آموزشی وقت به کار برد. امروزه «انجمن زبان کرهای» در انتشارات خود و تاریخی که روایت میکند، هیچ اشارهای به همکاری با اشغالگران ژاپنی نمیکند. طبعاً برای انجمن و شخصیتهایی که مروج ناسیونالیسم و ملیگرایی کرهای بودند جالب نیست که بخواهد به چنین همکاریهایی اشاره کند. به جایش روایتی اسطورهای عرضه میشود که فقط از رشادتها و مقاومتها برای موفقشدن زبان کرهای حکایت میکند.
اشغالگران ژاپنی البته اهداف سیاسی خود را دنبال میکردند. از نظر آنان آموزش زبان کرهای صرفاً راه حلی موقت و بینابینی بود برای گذار از مرحلهی بیسوادی به سوی پذیرش فرهنگ ژاپنی در کره. به همین سبب هم بود که آموزش زبان بومی کره در مدارس پیوسته کمرنگتر میشد تا آنکه در ۱۹۳۹ بهکلی حذف شد. با آغاز جنگ جهانی دوم، سیاست ژاپن به کلی تغییر کرد و به سمت سرکوب و نابودی فرهنگ کرهای و اجبار مردم به پذیرش فرهنگ ژاپنی سوق کرد.
پیهپِر تأکید میکند که نه باید در تأثیر اشغالگران ژاپنی اغراق کرد و نه آن را نادیده گرفت. پیش از ژاپنیها نیز برنامهی نوپایی برای آموزش زبان بومی در مدارس کره تهیه شده بود و مدرسههای مذهبی نیز، باز پیش از ژاپنیها، برای استفاده از نیروی تبلیغیِ کتاب مقدس بومی کرهای، در آموزشهایشان از هانگول استفاده میکردند.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و استقلال کره، هانگول به عنوان زبان و خط بومی این کشور جایگاه رسمی خود را پیدا کرد. از سال ۱۹۴۵ تا کنون مرتب تلاش شده تا هانگول از واژگان و نمایههای خط چینی پاکسازی شود. اما چنین کاری ساده نبوده است. حالا هم که نفوذ اقتصادی و سیاسی چین رو به افزایش است، علاقه به یادگیری این زبان بیشتر شده است. از طرف دیگر زبان انگلیسی موقعیت هانگول را تهدید میکند. بسیاری از خانوادههای کرهای تلاش میکنند تا فرزندانشان انگلیسی را فرا بگیرند چرا که این زبان را دروازهی پیشرفت اجتماعی و شغلی قلمداد میکنند. سیاستگذاریهای زبانی متفاوت در کرهی شمالی و جنوبی هم موجب شده که مردم دو سوی مرز در عمل دو گویش و نگارش مختلف از هانگول را به کار برند که مفاهمه را سخت میکند.