انتخابات در نظام‌های اقتدارگرا
بحث‌هایی پیرامون شیوه‌های سیاست‌ورزی و ماهیت رژیم‌های اقتدارگرای انتخاباتی
امیرحسین مهدوی

تکلیف شهروندان با مشارکت سیاسی در دموکراسی‌های ریشه‌دار و استبدادهای سنتی تقریبا روشن است: در دسته‌ی اول مُقدِّرات ملی عمدتا به وسیله‌ی نهادهای نمایندگی تعیین می‌شوند و در گروه دوم هیچ امکانی برای گردش قدرت از طریق خواست عمومی وجود ندارد. اما موضوع برای شهروندان نظام‌های سیاسی ترکیبی، موسوم به نظام‌های هیبریدی، پیچیده‌تر است: نظام‌هایی اقتدارگرا که ظواهری از مردم‌سالاری را به نمایش می‌گذارند. مشارکت سیاسی در چنین ساختاری چه ویژگی‌هایی دارد؟ حاکمان اقتدارگرا با چه انگیزه‌ای به نهادهای دموکراتیک مجال حضور می‌دهند؟ با چه محاسباتی حاضر به برگزاری انتخابات می‌شوند؟ چاره‌ی نیروهای دموکراسی‌خواه در چنین نظام‌هایی چیست؟ آیا تعقیب سیاست بهبودخواهی حداقلی‌ و گام‌به‌گام در چارچوب انتخابات جواب می‌دهد؟ این مبحث به تجربه‌های جهانی و پژوهش‌های مختلف درباره‌ی شیوه‌های سیاست‌ورزی در نظام‌های اقتدارگرای انتخاباتی می‌پردازد.

با چکیده مقالاتی از: دارون عجم اوغلو و نانسی برمیو ● ناتاشا لیندشتاد و اریکا فرانتس ● ماتیس بوگاردس ● کوین کروک و همکاران ● یوناتان مورس ● ریچارد اسنایدر● ادموند مالسکی و همکاران ● جنیفر گاندی ● ادم پرزورسکی ● الن لاست-اوکار ● میلان سوولیک و کارلز بوش ● باربارا گِدِس ● بئاتریس ماگالونی
انتخابات در نظام‌های اقتدارگرا
بحث‌هایی پیرامون شیوه‌های سیاست‌ورزی و ماهیت رژیم‌های اقتدارگرای انتخاباتی

دبیر مجموعه:

امیرحسین مهدوی
چکیده مقالاتی از: دارون عجم اوغلو و نانسی برمیو ● ناتاشا لیندشتاد و اریکا فرانتس ● ماتیس بوگاردس ● کوین کروک و همکاران ● یوناتان مورس ● ریچارد اسنایدر● ادموند مالسکی و همکاران ● جنیفر گاندی ● ادم پرزورسکی ● الن لاست-اوکار ● میلان سوولیک و کارلز بوش ● باربارا گِدِس ● بئاتریس ماگالونی

تکلیف شهروندان با مشارکت سیاسی در دموکراسی‌های ریشه‌دار و استبدادهای سنتی تقریبا روشن است: در دسته‌ی اول مُقدِّرات ملی عمدتا به وسیله‌ی نهادهای نمایندگی تعیین می‌شوند و در گروه دوم هیچ امکانی برای گردش قدرت از طریق خواست عمومی وجود ندارد. اما موضوع برای شهروندان نظام‌های سیاسی ترکیبی، موسوم به نظام‌های هیبریدی، پیچیده‌تر است: نظام‌هایی اقتدارگرا که ظواهری از مردم‌سالاری را به نمایش می‌گذارند. مشارکت سیاسی در چنین ساختاری چه ویژگی‌هایی دارد؟ حاکمان اقتدارگرا با چه انگیزه‌ای به نهادهای دموکراتیک مجال حضور می‌دهند؟ با چه محاسباتی حاضر به برگزاری انتخابات می‌شوند؟ چاره‌ی نیروهای دموکراسی‌خواه در چنین نظام‌هایی چیست؟ آیا تعقیب سیاست بهبودخواهی حداقلی‌ و گام‌به‌گام در چارچوب انتخابات جواب می‌دهد؟ این مبحث به تجربه‌های جهانی و پژوهش‌های مختلف درباره‌ی شیوه‌های سیاست‌ورزی در نظام‌های اقتدارگرای انتخاباتی می‌پردازد.

با چکیده مقالاتی از: دارون عجم اوغلو و نانسی برمیو ● ناتاشا لیندشتاد و اریکا فرانتس ● ماتیس بوگاردس ● کوین کروک و همکاران ● یوناتان مورس ● ریچارد اسنایدر● ادموند مالسکی و همکاران ● جنیفر گاندی ● ادم پرزورسکی ● الن لاست-اوکار ● میلان سوولیک و کارلز بوش ● باربارا گِدِس ● بئاتریس ماگالونی

چرا نظام‌های اقتدارگرا جان‌سخت هستند؟

نظام‌های هیبریدی وضعیتی در میانه‌ی اقتدارگرایی و دموکراسی دارند، اما ماجرای آنها به کنار‌ هم‌ قرارگرفتن نهادهای متعارض ختم نمی‌شود؛ بافت نامتجانس این نظام‌ها باعث کارکرد متفاوت نهادها در آنها می‌شود که با آنچه در نظام‌های دموکراتیک و اقتدارگرا سراغ داریم هم‌خوانی ندارد

نظام‌های هیبریدی: در میانه‌ی اقتدارگرایی و دموکراسی

بعضی کشورها در گذار به دموکراسی در تثبیت حکومتی دموکراتیک عاجز ماندند و برخی دیگر ظرفیت لازم برای استقرار اقتدارگرایی تمام‌عیار را نداشتند. در هر دو حالت، نظام‌های هیبریدی پدیدار شدند که در یک وضعیت خاکستری در میانه‌ی اقتدارگرایی و مردم‌سالاری به ثبات رسیدند

آیا شهروندان تحصیل‌کرده به ارتقاء دموکراسی کمک می‌کنند؟

بالارفتن سطح آموزش مردم الزاماً کمکی به پیشرفت دموکراسی و پایان‌دادن به اقتدارگرایی نمی‌کند. بسیاری از کشورها اتفاقاً با اتکاء به نیروی کار تحصیل‌کرده توسعه می‌یابند و به موفقیت‌های مختلفی دست پیدا می‌کنند، اما الزاما از شر حاکمان اقتدارگرا خلاص نمی‌شوند

انتخابات در زمانه اقتدارگرایی: پارادوکس پایدار

اگرچه رقابت در انتخابات‌های اقتدارگرا غالبا منصفانه نیست، اما نمایشی خواندن آنها هم با واقعیت انطباق ندارد. نفس برگزاری انتخابات تاثیری تدریجی بر کیفیت ادوار آتی انتخابات دارد. رقابت منظم موجب می شود که حاکم به درجاتی از پاسخگویی میل پیدا کند

کودتای خاموش علیه دموکراسی

زمانی کودتای نظامی اصلی‌ترین دشمن دموکراسی بود، اما امروزه دموکراسی‌ها بیش‌تر دچار زوال تدریجی می‌شوند؛ خشونت زوال شاید کم‌تر باشد، اما بحران‌های‌ برآمده از آن ساده‌تر نیستند.

امیدها و سرخوردگی‌های انتخابات در «نادموکراسی‌‌ها»

انتخابات در نظام‌های اقتدارگرا تأثیر یکسانی بر عمر نظام ندارد. انتخابات گاهی باعث تثبیت نظام استبدادی می‌شود و گاهی موجب تضعیف آن؛ گاهی زینتی است مانند سوریه و کره‌ی شمالی، و گاهی تأثیرات محسوسی دارد، مانند دوره‌هایی در ایران و مصر

وقتی شفافیت هم به خدمت اقتدارگرایی در می‌آید

شفافیت در نظام اقتدارگرا لزوماً به پاسخ‌گویی بیش‌تر نمایندگان به رأی‌دهندگان منجر نمی‌شود و حتی ممکن است روند اقتدارگرایی را تقویت کند. این هم نمونه‌ی دیگری است از روال‌هایی که در زمینه‌ی دموکراتیک و غیر‌دموکراتیک به نتایج کاملاً متفاوتی می‌انجامند

سازوکارهای ماندگاری حکومت‌های اقتدارگرا

اغراق نیست اگر ایجاد ساختارهای ائتلاف‌ساز را مهم‌ترین تصمیم حاکم اقتدارگرا برای تضمین بقای حکومتش بدانیم. انتخاب الگو و ساختار نهادهای مذکور تصمیمی حساس برای حاکمان اقتدارگرا است. آنها باید به برآورد صحیحی از میزان تهدیدات برسند تا دست به نهاد‌سازی بزنند

بازی تاج و تخت دیکتاتور و حامیانش

از بین ۳۰۳ رهبر اقتدارگرای برکنار‌شده در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۴۵ تا ۲۰۰۲، ۳۲ تن با خیزش مردمی از قدرت برکنار شده‌اند؛ ۳۰ نفر در برابر فشار عمومی برای برقراری دموکراسی داوطلبانه از قدرت کناره‌گیری کرده‌اند؛ و ۲۰ نفر هم ترور شده‌اند. اما بیش از دو‌سوم رهبران توسط افرادی در داخل حکومت کنار گذاشته شده‌اند

انتخابات در نظام اقتدارگرا: ابزار تثبیت یا وسیله‌ی تحول؟

انتخابات می‌تواند اطلاعات زیادی از فضای اجتماعی و ذائقه مردم در اختیار حاکم اقتدارگرا قرار دهد. حکومت با رصد کردن کارزارهای انتخاباتی، میزان مشارکت مردم و نتایج رأی‌گیری، پایگاه حامیان و مخالفان خود را شناسایی می‌کند و میزان گستردگی و وفاداری حامیان خود را محک می‌زند

نقش احزاب در نظام‌های اقتدارگرا چیست؟

انتخابات می‌تواند اطلاعات زیادی از فضای اجتماعی و ذائقه مردم در اختیار حاکم اقتدارگرا قرار دهد. حکومت با رصد کردن کارزارهای انتخاباتی، میزان مشارکت مردم و نتایج رأی‌گیری، پایگاه حامیان و مخالفان خود را شناسایی می‌کند و میزان گستردگی و وفاداری حامیان خود را محک می‌زند

قدرت در نظام‌های اقتدارگرا چگونه تقسیم می‌شود؟

هر دیکتاتور «دوستانی وفادار» دارد. این دوستان همان کسانی هستند که تصمیم می‌گیرند به‌جای تلاش برای ساخت ائتلاف‌های مخالف حکومت، با دیکتاتور همکاری کنند و در قدرت سهمی بگیرند. اگر دیکتاتورها نتوانند به دوستان‌شان وفادار بمانند، حکومت‌شان در معرض خطر قرار می‌گیرد