فمینیسم و دولت
بحثهایی پیرامون رابطه فمینیستها و دولت:
تقابل، تعامل، هر دو، یا هیچکدام؟
نازنین شاهرکنی
چکیدهی مقالاتی از: شیرین رای ● ایمی مزور و دوروتی مکبـراید ● یوهانا کانتولا و جودیت اسکوایرز ● هِسـتِر آیزنشتاین ● کارمن جیها و شارلوت کرم ● آن فیلیپس ● شیرین حصیم ● آماندا کلایتون ● فیونا مککوالی ● شعله تُکتاش و چالا دینر ● آیا گروبر ● آصف بیات ● اِواماریا هارتمن
تلاش و مبارزه برای بهبود وضع حقوقی و سیاسی زنان خواه ناخواه اغلب در داخل مرزهای دولتی رخ میدهد. خیلی وقتها نابرابریهایی که فمینیستها با آن مبارزه میکنند حاصل عملکرد همین دولتهاست. فمینیستها با دولتها چه باید بکنند؟ آیا باید به دنبال کمک گرفتن از آنها باشند؟ باید سعی کنند نادیدهشان بگیرند و انرژیشان را صرف تقویت جامعه مدنی و توانمندسازی زنان کنند؟ یا باید مستقیم یا غیرمستقیم به مبارزه با همین دولتها – که امتداد تاریخی اقتدار پدرسالارانهاند – بپردازند؟ آیا کار با دولت به معنای در خدمت دولت بودن است؟ اصلاً مگر وضع زنان و جنبشهای فمینیستی در زمانها و مکانهای مختلف یکسان است که بتوان نسخهای یکسان در این خصوص تجویز کرد؟ این مبحث به تحلیلها و تجربههای مختلف فمینیستها در ترسیم روابط با دولتها میپردازد.
طرح یک دغدغهی فمینیستی: با دولت همکاری کنیم یا نه؟
همیشه زنان این امکان را ندارند که بین دو گزینهی تقابل و تعامل یکی را انتخاب کنند. مسئلهی اصلی برای بسیاری از زنان در جهان سوم شیوهی همکاری و مبارزهی توامان با دولت است
فمینیستها با دولت یا علیه آن: آیا اصلا مسئله این است؟
گروهی از فمینیستهای جهان سوم خود را با حکومت پدرسالار در تقابل دیدهاند و گروهی قایل به همزیستی مسالمتآمیز این دو هستند اما هر دو گروه موافقند که نباید سلطه دولتی را در دست مردان رها کرد.
آیا فمینیستها جایی همکاری موفق با دولت داشتهاند؟
دولت کلیتی یکپارچه نیست، بلکه مجموعهای به هم پیوسته از عرصههای مختلف است که به سطوح سیاستگذاری، حکومتداری، و نقش اجرایی تقسیم میشود. چنین تحلیلی راه را برای ایفای نقش زنان در دولت باز میکند
استحالهی فمینیسم دولتی در بازار
بازاریشدن معیارهای مدیریت دولتی بر رابطهی فعالان فمینیست با دولت تاثیر گذاشته است و سازمانهای مردمنهاد را هم مجبور به اتخاذ رویههای مشابه کرده تا حساب «سود و زیان»شان را داشته باشند و ارائه دهند
جودوی فمینیستی با دولت پدرسالار
بسیاری از زنانی با عقاید رادیکال و انقلابی وارد دولت شدند اما نه عقایدشان را کنار گذاشتند و نه نسبت به نتایج کاری که میکردند توهم داشتند. برخی هم انتظار داشتند در کوتاه مدت نتایج بزرگی بگیرند که مأیوس شدند
چه کسی میتواند زنان را نمایندگی کند؟
ترتیباتی از قبیل سهمیهبندی که در جهت رفع محرومیت سیاسی تدارک دیده میشوند باید تا حد ممکن با مشارکت خود گروه محروم تدوین شود و نه فقط «برای» آن
فمینیسم در خاورمیانه ابزار دست دولتها شده، پس چه باید کرد؟
فمینیستهای بسیاری از کشورهای عربی به این فکر افتادهاند که همبستگی را خارج از دولت شکل دهند و با تشریک مساعی و بسیج نیروهای خود انحصار دولتی در امور زنان را بشکنند
آیا کرسی داشتن زنان برای پیشبرد سیاستهای برابریخواهانه کافی است؟
تجربه آفریقای جنوبی پس از گذار دموکراتیک نشان میدهد که سهمیهبندی جنسیتی لزوما به پیشبرد سیاستهای برابریخواهانه نمیانجامد. زنان نماینده باید قدرت بسیج مطالبات بدنه اجتماعی را داشته باشند
تاثیر چندوجهی سهمیهبندی جنسیتی
وقتی احزاب سهمیهبندیهای نامزدی را میپذیرند اغلب به دنبال جذب رایدهندگان زن هستند و همین سیاست جذب غالبا پای مباحث و موضوعاتی را که رنگ فمینیستی دارند به مباحث درون احزاب باز میکند
چگونه میشود با دولتی ناکارآمد همکاری کارآمد داشت؟
سازمان مردمنهاد «مرکز تحقیقات و مشاوره فمینیستی» در برزیل تجربهای موفق از حضور توامان درون و بیرون دولت نشان میدهد، دولتی که با نظام اداری گسترده، فساد و ناکارآمدیاش زبانزد است.
بودجهی دولتی آری، دخالت نه! تجربهی جنبش ضد خشونت خانگی در ترکیه
تجربهی زنان درگیر در جنبش خانههای امن در ترکیه به آنها نشان داده است که نگهداری از این خانهها مستلزم مسئولیتپذیری دولت است، زیرا بدون بودجهی مستمر دولتی این پناهگاهها مدام در معرض خطر تعطیلی قرار میگیرند
چگونه فمینیستها در مبارزه با خشونت خانگی سرباز دشمنان خود شدند؟
دولت آمریکا تلاشهای فمینیستی را به سمت اصلاح قانون جزا جهت داد بدون آنکه مسئولیتی را به دلیل شیوع خشونت خانگی متوجه خود ببیند و بخواهد تغییرات ساختاری ایجاد کند
خرده مقاومتهای روزمره: قدرت همین کارهای معمولی
جنبشهای اجتماعی متعارف در کشوری چون ایران بیشتر در معرض سرکوب قرار میگیرند، اما اعمال زندگی روزمره به دلیل ماهیتشان میتوانند هم از سرکوب بگریزند و هم تغییر پدید آورند
فمینیستهایی از پایینترین کاستهای هند: تلاش برای دیده شدن
تجربهی زنان دالیت در همکاری با سازمان ملل یکی از مصادیق جهانی ناکامی فمینیستها است؛ برنامههای سازمان ملل از نظر منتقدان منجر به هیچ تغییر اساسی در وضع زنان نشده است
طرح یک دغدغهی فمینیستی: با دولت همکاری کنیم یا نه؟
همیشه زنان این امکان را ندارند که بین دو گزینهی تقابل و تعامل یکی را انتخاب کنند. مسئلهی اصلی برای بسیاری از زنان در جهان سوم شیوهی همکاری و مبارزهی توامان با دولت است
فمینیستها با دولت یا علیه آن: آیا اصلا مسئله این است؟
گروهی از فمینیستهای جهان سوم خود را با حکومت پدرسالار در تقابل دیدهاند و گروهی قایل به همزیستی مسالمتآمیز این دو هستند اما هر دو گروه موافقند که نباید سلطه دولتی را در دست مردان رها کرد.
آیا فمینیستها جایی همکاری موفق با دولت داشتهاند؟
دولت کلیتی یکپارچه نیست، بلکه مجموعهای به هم پیوسته از عرصههای مختلف است که به سطوح سیاستگذاری، حکومتداری، و نقش اجرایی تقسیم میشود. چنین تحلیلی راه را برای ایفای نقش زنان در دولت باز میکند
استحالهی فمینیسم دولتی در بازار
بازاریشدن معیارهای مدیریت دولتی بر رابطهی فعالان فمینیست با دولت تاثیر گذاشته است و سازمانهای مردمنهاد را هم مجبور به اتخاذ رویههای مشابه کرده تا حساب «سود و زیان»شان را داشته باشند و ارائه دهند
جودوی فمینیستی با دولت پدرسالار
بسیاری از زنانی با عقاید رادیکال و انقلابی وارد دولت شدند اما نه عقایدشان را کنار گذاشتند و نه نسبت به نتایج کاری که میکردند توهم داشتند. برخی هم انتظار داشتند در کوتاه مدت نتایج بزرگی بگیرند که مأیوس شدند
چه کسی میتواند زنان را نمایندگی کند؟
ترتیباتی از قبیل سهمیهبندی که در جهت رفع محرومیت سیاسی تدارک دیده میشوند باید تا حد ممکن با مشارکت خود گروه محروم تدوین شود و نه فقط «برای» آن
فمینیسم در خاورمیانه ابزار دست دولتها شده، پس چه باید کرد؟
فمینیستهای بسیاری از کشورهای عربی به این فکر افتادهاند که همبستگی را خارج از دولت شکل دهند و با تشریک مساعی و بسیج نیروهای خود انحصار دولتی در امور زنان را بشکنند
آیا کرسی داشتن زنان برای پیشبرد سیاستهای برابریخواهانه کافی است؟
تجربه آفریقای جنوبی پس از گذار دموکراتیک نشان میدهد که سهمیهبندی جنسیتی لزوما به پیشبرد سیاستهای برابریخواهانه نمیانجامد. زنان نماینده باید قدرت بسیج مطالبات بدنه اجتماعی را داشته باشند
تاثیر چندوجهی سهمیهبندی جنسیتی
وقتی احزاب سهمیهبندیهای نامزدی را میپذیرند اغلب به دنبال جذب رایدهندگان زن هستند و همین سیاست جذب غالبا پای مباحث و موضوعاتی را که رنگ فمینیستی دارند به مباحث درون احزاب باز میکند
چگونه میشود با دولتی ناکارآمد همکاری کارآمد داشت؟
سازمان مردمنهاد «مرکز تحقیقات و مشاوره فمینیستی» در برزیل تجربهای موفق از حضور توامان درون و بیرون دولت نشان میدهد، دولتی که با نظام اداری گسترده، فساد و ناکارآمدیاش زبانزد است.
بودجهی دولتی آری، دخالت نه! تجربهی جنبش ضد خشونت خانگی در ترکیه
تجربهی زنان درگیر در جنبش خانههای امن در ترکیه به آنها نشان داده است که نگهداری از این خانهها مستلزم مسئولیتپذیری دولت است، زیرا بدون بودجهی مستمر دولتی این پناهگاهها مدام در معرض خطر تعطیلی قرار میگیرند
چگونه فمینیستها در مبارزه با خشونت خانگی سرباز دشمنان خود شدند؟
دولت آمریکا تلاشهای فمینیستی را به سمت اصلاح قانون جزا جهت داد بدون آنکه مسئولیتی را به دلیل شیوع خشونت خانگی متوجه خود ببیند و بخواهد تغییرات ساختاری ایجاد کند
خرده مقاومتهای روزمره: قدرت همین کارهای معمولی
جنبشهای اجتماعی متعارف در کشوری چون ایران بیشتر در معرض سرکوب قرار میگیرند، اما اعمال زندگی روزمره به دلیل ماهیتشان میتوانند هم از سرکوب بگریزند و هم تغییر پدید آورند
فمینیستهایی از پایینترین کاستهای هند: تلاش برای دیده شدن
تجربهی زنان دالیت در همکاری با سازمان ملل یکی از مصادیق جهانی ناکامی فمینیستها است؛ برنامههای سازمان ملل از نظر منتقدان منجر به هیچ تغییر اساسی در وضع زنان نشده است
طرح یک دغدغهی فمینیستی: با دولت همکاری کنیم یا نه؟
همیشه زنان این امکان را ندارند که بین دو گزینهی تقابل و تعامل یکی را انتخاب کنند. مسئلهی اصلی برای بسیاری از زنان در جهان
فمینیستها با دولت یا علیه آن: آیا اصلا مسئله این است؟
گروهی از فمینیستهای جهان سوم خود را با حکومت پدرسالار در تقابل دیدهاند و گروهی قایل به همزیستی مسالمتآمیز این دو هستند اما هر دو
آیا فمینیستها جایی همکاری موفق با دولت داشتهاند؟
دولت کلیتی یکپارچه نیست، بلکه مجموعهای به هم پیوسته از عرصههای مختلف است که به سطوح سیاستگذاری، حکومتداری، و نقش اجرایی تقسیم میشود. چنین تحلیلی
استحالهی فمینیسم دولتی در بازار
بازاریشدن معیارهای مدیریت دولتی بر رابطهی فعالان فمینیست با دولت تاثیر گذاشته است و سازمانهای مردمنهاد را هم مجبور به اتخاذ رویههای مشابه کرده تا
جودوی فمینیستی با دولت پدرسالار
بسیاری از زنانی با عقاید رادیکال و انقلابی وارد دولت شدند اما نه عقایدشان را کنار گذاشتند و نه نسبت به نتایج کاری که میکردند
چه کسی میتواند زنان را نمایندگی کند؟
ترتیباتی از قبیل سهمیهبندی که در جهت رفع محرومیت سیاسی تدارک دیده میشوند باید تا حد ممکن با مشارکت خود گروه محروم تدوین شود و
فمینیسم در خاورمیانه ابزار دست دولتها شده، پس چه باید کرد؟
فمینیستهای بسیاری از کشورهای عربی به این فکر افتادهاند که همبستگی را خارج از دولت شکل دهند و با تشریک مساعی و بسیج نیروهای خود
آیا کرسی داشتن زنان برای پیشبرد سیاستهای برابریخواهانه کافی است؟
تجربه آفریقای جنوبی پس از گذار دموکراتیک نشان میدهد که سهمیهبندی جنسیتی لزوما به پیشبرد سیاستهای برابریخواهانه نمیانجامد. زنان نماینده باید قدرت بسیج مطالبات بدنه
تاثیر چندوجهی سهمیهبندی جنسیتی
وقتی احزاب سهمیهبندیهای نامزدی را میپذیرند اغلب به دنبال جذب رایدهندگان زن هستند و همین سیاست جذب غالبا پای مباحث و موضوعاتی را که رنگ
چگونه میشود با دولتی ناکارآمد همکاری کارآمد داشت؟
سازمان مردمنهاد «مرکز تحقیقات و مشاوره فمینیستی» در برزیل تجربهای موفق از حضور توامان درون و بیرون دولت نشان میدهد، دولتی که با نظام اداری
بودجهی دولتی آری، دخالت نه! تجربهی جنبش ضد خشونت خانگی در ترکیه
تجربهی زنان درگیر در جنبش خانههای امن در ترکیه به آنها نشان داده است که نگهداری از این خانهها مستلزم مسئولیتپذیری دولت است، زیرا بدون
چگونه فمینیستها در مبارزه با خشونت خانگی سرباز دشمنان خود شدند؟
دولت آمریکا تلاشهای فمینیستی را به سمت اصلاح قانون جزا جهت داد بدون آنکه مسئولیتی را به دلیل شیوع خشونت خانگی متوجه خود ببیند و
خرده مقاومتهای روزمره: قدرت همین کارهای معمولی
جنبشهای اجتماعی متعارف در کشوری چون ایران بیشتر در معرض سرکوب قرار میگیرند، اما اعمال زندگی روزمره به دلیل ماهیتشان میتوانند هم از سرکوب بگریزند
فمینیستهایی از پایینترین کاستهای هند: تلاش برای دیده شدن
تجربهی زنان دالیت در همکاری با سازمان ملل یکی از مصادیق جهانی ناکامی فمینیستها است؛ برنامههای سازمان ملل از نظر منتقدان منجر به هیچ تغییر