دیوید وِسی:

زنان مبارزی که پیشگام اعتصاب غذا شدند

شارلوت مارش، یکی از زنان مبارز خواهان حق‌رأی در هایدپارک انگلیس اعتراض می‌کند، سال ۱۹۰۸ میلادی (Museum of London)

دیوید وِسی:

زنان مبارزی که پیشگام اعتصاب غذا شدند

دیوید وِسی استاد تاریخ در دانشگاه شفیلد انگلستان است. این گزارش مختصری است از منبع زیر:

Vessey, David. “Words as well as Deeds: the Popular Press and Suffragette Hunger Strikes in Edwardian Britain.” Twentieth Century British History 32, no. 1 (2021): 68-92.



شارلوت مارش، یکی از زنان مبارز خواهان حق‌رأی در هایدپارک انگلیس اعتراض می‌کند، سال ۱۹۰۸ میلادی (Museum of London)

تا آغاز قرن بیستم، اعتصاب غذا همیشه عملی مردانه محسوب می‌شد. تقریباً تمام موارد ثبت‌شده‌ی تاریخی پیش از قرن بیستم به داستان مردان اعتصاب‌کننده اختصاص دارد. ورق در سال‌های آغازین قرن پیش برگشت: صدها زن فمینیست خواهان حق رأی در انگلیس (suffragettes) در زندان دست به اعتصاب غذا زدند، و نقطه‌ی عطفی در تاریخ این شیوه از مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز برای پیشبرد جنبش برابری‌خواهی رقم خورد.

واکنش به این واقعه ملغمه‌ای از گیجی و خشم بود. از سیاستمداران گرفته تا مردم عادی، اغلب با این کنش مخالف بودند و بسته به مواضع سیاسی‌شان، آن را بی‌حرمتی، زیاده‌روی، یا تلاش مذبوحانه برای جلب توجه تلقی می‌کردند. مطبوعات وقت نیز با این کنش همدل نبودند و زنان اعتصاب‌کننده را سخت زیر حمله گرفتند و مسخره ‌کردند.

اما خود اعتصاب‌کنندگان در آثاری که با فاصله درباره‌ی آن دوران منتشر کردند، درباره‌ی مطبوعات نظر متفاوتی دارند. امِلین پَنکهِرست در خودزندگی‌نامه‌اش تأکید کرد که رسانه‌های بریتانیا، به‌رغم اکراه در تأیید کامل اعتصاب غذای زنان، در بسیاری از موارد از اقدام آنان با احترام نوشتند و نتوانستند تأثیر کارشان را انکار کنند. بیست سال پس از واقعه در ۱۹۳۱، دختر اِمِلین، سیلویا پَنکهِرست نوشت که آن اعتصاب منشاء تغییری عظیم در روایت مطبوعات از زنان شد، و حتی ستون‌نویس‌های محافظه‌کار نیز کم‌کم مجبور شدند در برابر شجاعت زنان با احترام از آنان بنویسند. کم‌کم، به دلیل این تغییر لحن در مطبوعات، مردم به جای زنان به بازخواست مقصر اصلی که دولت بود پرداختند. جنبش حق رأی زنان در انگلیس، عملا پیشگام شد و اعتصاب‌ را به عنوان یکی از شیوه‌های مواجهه‌ی مستقیم و مبارزه  با دولت بدون توسل به خشونت به جا انداخت. مورخان آتی، از جمله جون پِرویس، به این باور رسیدند که بدون کنش‌های شورشی و ساختارشکنانه‌ی زنان مبارز حق رأی، دولت برای تفویض این حق حتی پای میز مذاکره هم نمی‌آمد.

دیوید وسی، استاد تاریخ در دانشگاه شفیلد انگلستان، در پژوهشی که در ادامه به آن‌ می‌پردازیم بر بازتاب رسانه‌ای اعتصاب غذای زنان مبارز حق رأی و واکنش دولت با تغذیه‌ی اجباری به نیت شکستن اعتصاب تمرکز می‌کند و نشان می‌دهد که تا چه حد این شکل از مبارزه‌‌ی خشونت‌پرهیز بر روایت غالب درباره‌ی جنبش فمینیستی حق رأی زنان تاثیرگذار بود.

در تحلیل بازخورد رسانه‌ای اعتصاب غذای زنان، دیوید وسی به سه روزنامه‌ی پرمخاطب انگلیس در آن زمان می‌پردازد: دیلی میل ، دیلی اکسپرس ، و دیلی میرور. این سه روزنامه، که همگی به فاصله‌ی کوتاهی در سال‌های پایانی قرن نوزده تأسیس شدند، طلایه‌داران جریانی شدند که در ابتدا به ژورنالیسم نو و بعدها به روزنامه‌نگاری زرد مشهور شد و برای جذب مخاطب بیش‌تر از خبر به انتشار شایعات و سرگرمی و تیترهای جنجالی اتکا داشت. منادیان این گرایش در پی آن بودند که به جای مطلع‌کردن مخاطب آنان را سرگرم کنند و در این مسیر بیش‌تر مخاطب کم‌حوصله با تحصیلات پایین‌ را هدف قرار داده بودند. صفحات سیاسی این روزنامه‌ها با همان منطق صفحات ورزش و شایعات اداره می‌شد.

بین این سه روزنامه، دیلی‌ میل بیش‌تر از دو مورد دیگر به تجاری‌سازی سیاست روی آورد و گستره‌ی وسیع‌تری از مخاطبان را هدف قرار داد. این تنها روزنامه‌ای بود که آگاهانه خوانندگان زن را نیز در نظر گرفت و مطالبی منتشر کرد که به ذایقه‌ی زنان طبقه‌ی متوسط به پایین خوش بیاید. در نتیجه، در سال ۱۹۱۰ تیراژ این روزنامه به ۹۰۰ هزار نسخه رسید که با اختلاف زیاد پرتیراژترین روزنامه‌ی عصر خود بود.

دیلی‌ میرور نیز زنان را مخاطب گرفت، اما هدفش زنان طبقه‌ی بالا بود که به مد و تجملات علاقه‌مند بودند. این الگو جواب نداد، و روزنامه مجبور شد تا خود را به عنوان رسانه‌ای تصویر‌محور معطوف به مردان و زنان طبقه‌ی متوسط بازتعریف کند. دیلی‌ اکسپرس نیز الگوی خود را داشت و به مطالب مفصل و گزارش‌نویسی اهمیت ویژه‌ای می‌داد؛ برخلاف دو روزنامه‌ی دیگر، صفحه‌ی اول دیلی‌ اکسپرس بیش‌تر خبر منتشر می‌کرد تا آگهی.

در مجموع، هر سه‌ی این روزنامه‌ها الگوی واحدی داشتند: از نظرشان روزنامه محلی‌ بود نه صرفاً برای نشر خبر و گزارش، که برای دامن‌زدن به جنجال و فراهم‌آوردن بستری برای دعواهای سیاسی. از تبعات غیرمنتظره‌ی این رویکرد حضور پررنگ زنان در عرصه‌ی مطبوعات بود. صاحبان این روزنامه‌ها دریافتند نویسندگان زن برای فروش بیش‌تر به کار می‌آیند، و با استخدام آنها، چه بسا ناخواسته، فضای به‌شدت مردانه‌ی مطبوعات را عوض کردند.

اولین اعتصاب غذا: سپتامبر ۱۹۰۹ 

ماریون والاس دانلوپ اولین زنی بود که در جنبش حق رأی در سال ۱۹۰۹ دست به اعتصاب غذا زد. وقتی دانلوپ به خاطر شعارنویسی روی دیوار تالار مجلس عوام دستگیر شد، برای ۹۱ ساعت از خوردن امتناع کرد. هدفش این بود که از طریق اعتصاب غذا مقامات زندان را وادار کند تا جایگاه قانونی او را از تبهکار به زندانی سیاسی تغییر دهند.

دولت انگلیس که هنوز این تاکتیک مبارزه برایش ناآشنا بود زود دانلوپ را به خاطر نگرانی از سلامتش آزاد کرد. اما خبر اعتصاب غذای دانلوپ با سکوت نسبی مطبوعات مواجه شد. از بین سه روزنامه‌ی مورد بحث در این تحقیق، فقط دیلی میرور درباره‌ی اعتصاب او گزارش کوتاهی منتشر کرد و البته تنها نقل‌ قولی که از خود دانلوپ آورد این بود که دیگران را از اقدام مشابه بر حذر می‌داشت. معلوم نشد که دانلوپ واقعا چنین گفته یا روزنامه حرف در دهانش گذاشته، اما توصیه دقیقا نتیجه عکس داشت. کار دانلوپ الهام‌بخش دیگر زنان شد و موجی از اعتصاب غذا به راه افتاد. دولت انگلیس در واکنش تصمیم گرفت به زور به اعتصاب‌کنندگان غذا بخوراند. برای این کار زندانی‌ها را مقید می‌کردند و بعد لوله‌ای در دماغشان فرو می‌کردند.

ماجرا وقتی عوض شد که خبر تغذیه‌ی اجباری به رسانه‌ها رسید. مطبوعات در مجموع تمام‌قد از این شیوه‌ی اجباری شکستن اعتصاب دفاع کردند. دیلی اکسپرس در سرمقاله‌ای از وزیر کشور بریتانیا بابت تغذیه‌ی اجباری به عنوان روشی مؤثر برای ساکت‌کردن «اوباش طالب حق‌رأی‌» تقدیر کرد. اکسپرس همچنین مطالبی از زنان مخالف حق‌رأی‌طلبان منتشر کرد تا این اکتیویست‌ها را به عنوان اسباب خجالت دیگر زنان تصویر کند. مطابق انتظار، روایت زن‌ستیزانه‌ی «حمله‌ی هیستریک» نیز در بسیاری از این مطالب دیده می‌شد.

دیلی‌ میل نگاه کمی منصفانه‌تری داشت. مثل دیگر مطبوعات، این روزنامه هم از تغذیه‌ی اجباری دفاع می‌کرد، اما در عین حال، مطالب متعددی هم علیه این شکل از خشونت منتشر کرد و نسبت به تبعات آن در تحریک دیگر زنان هشدار داد. نقطه‌ی عطف این رویکرد روایت مری لی از تغذیه‌ی اجباری در سال ۱۹۰۹ بود که در دیلی‌ میل منتشر شد. این نخستین روایت اول‌شخص نسبتاً مبسوط از اعتصاب غذای زنان بود و برای نخستین بار صدای زنان اعتصاب‌کننده را به مخاطبان رساند. مری لی از درد شدید تغذیه‌ی اجباری نوشت، از لوله‌ای که وارد دماغش کردند تا از این طریق غذا به معده‌اش برسانند، و تبعات این خشونت بر روح و روان او. بیش از تعهد سیاسی و اخلاقی، نشر این روایت محصول فلسفه‌ی ژورنالیسم دیلی میل بود که بهترین راه برای جذب مخاطب بیش‌تر را فضا‌دادن به آرای متعدد در روزنامه و نشر روایت‌های جذاب می‌دانست. در کنار روایت مری لی، همین روزنامه با جراح متخصصی هم مصاحبه کرد که روایت‌ها درباره‌ی شکنجه‌بودن تغذیه‌ی اجباری را بی‌اساس و اغراق‌شده می‌دانست.

تصویری واقعی از خوراندن اجباری غذا به زنان زندانی (WSPU / Alfred Pearce )

تنش فزاینده بین اعتصاب‌کنندگان و دولت

در سال ۱۹۱۱، اعتصاب غذای زنان در زندان گسترده‌ شد. دیلی اکسپرس بر موضع ضد‌جنبش خود پای فشرد و نوشت که زنان اعتصاب‌کننده را باید به حال خود رها کرد تا «از گرسنگی تلف شوند.» مبنای تحلیل‌های این روزنامه دوگانه‌ی عقلانیت مردانه در برابر «هیستری زنانه» بود، و در ستون‌های متعددی نویسندگان این روزنامه تلاش کردند زنان اعتصاب‌کننده را دیوانه جلوه دهند.

یک مورد جالب در این مقطع واکنش جورج برنارد شاو، نمایش‌نامه‌نویس مشهور بریتانیایی، بود. شاو در مجموع حامی حق رأی زنان بود، اما زمانی که اکتیویست‌ها برای به‌آتش‌کشیدن تئاتر محل اجرای نمایشنامه‌هایش اقدام کردند، موضعی مشابه اکسپرس اتخاذ کرد و نوشت «اگر اعتصاب‌کنندگان قصد مردن از گرسنگی دارند باید به حال خود رهایشان کرد تا بمیرند.» دیلی میل این اظهارنظر شاو را که چهره‌ای بسیار محبوب بود فرصتی برای دامن‌زدن به جنجال رسانه‌ای دید و مطالب متعددی از نویسندگان خود و همچنین از زنان مدافع حق رأی در واکنش به نظر او منتشر کرد.

لایحه‌ی «موش و گربه»

سال ۱۹۱۳ که تنش بین زندانیان و مقامات دولتی به اوج رسید لایحه‌ی مشهور به «موش و گربه» در پارلمان تصویب شد. این لایحه در عمل اعتصاب غذا را عملی قانونی بر شمرد و به دولت اجازه داد که وقتی زنان در حال اعتصاب غذا هستند انان را موقتا از زندان آزاد کند و پس از این که قوت جسمی‌شان را بازیافتند دوباره برای ادامه‌ی محکومیت به زندان بازگرداند.

 مطبوعات متوجه شدند که شیوه‌ی پیشین پوشش خبری این اعتصاب غذا دیگر جواب نمی‌دهد. دیلی میل روایات اول شخص بیش‌تری از اعتصاب‌کنندگان منتشر کرد و در سرمقاله‌ای نوشت که تغذیه‌ی اجباری دیگر جوابگوی این بحران نیست. در این سال، برای نخستین بار، این روزنامه از عبارت «شکنجه» برای تغذیه‌ی اجباری استفاده کرد و تأکید کرد که دولت باید با مبارزان حق رأی زنان وارد مذاکره شود.

دیلی اکسپرس اما در رویکرد خود ثابت‌قدم ماند و با انتشار مطالب گوناگون به تخفیف و تمسخر زنان اعتصاب‌کننده پرداخت. این روزنامه روایت «هیستری زنانه» را پی گرفت و تأکید کرد اگر این زنان به دنبال خودکشی برای جلب توجه‌اند، هیچ کس نباید مانعشان شود. اکسپرس در عین حال منتقد دولت هم بود که با سیاست غلط تغذیه‌ی اجباری این زنان را تبدیل به قربانی می‌کرد و به جنجال دامن می‌زد. اکسپرس بدون تغییر موضع تا پایان بحران سرسختانه در مخالفت با زنان اعتصاب‌کننده نوشت، تا جایی که در ۱۹۱۴ حتی زن‌بودن آنان را زیر سؤال برد و در توصیف‌هایش از زندانیان الفاظی را به کار برد که بیش‌تر شایسته‌ی حیوانات وحشی است.

مطبوعات زرد ناخواسته ابزار زنان شدند

هر سه روزنامه‌ی پرخواننده‌ی انگلیسی علیه زنان اعتصاب‌کننده بودند، آنان مخالف اعطای حق رأی به زنان بودند و از مشارکت زنان در سیاست دلِ خوشی نداشتند. نویسندگان این جراید اعتصاب‌کنندگان را «هیستریک» خواندند و شایسته‌ی نمایندگی دیگر زنان جامعه ندانستند، به زنان به خاطر سرباز‌زدن از انجام وظایف خانگی‌شان حمله کردند، و آنان را به قانون‌شکنی متهم کردند.

به‌رغم این نگاه، یکی از این روزنامه‌ها، دیلی میل، به‌تدریج رویکردی چند‌وجهی نسبت به مسئله‌ی اعتصاب غذای زنان مدافع حق رأی اتخاذ کرد. این روزنامه روایات اول‌شخص از زنان اعتصاب‌کننده منتشر کرد و با تبدیل صفحات خود به عرصه‌ی عمومی، با فراخواندن نظرات گوناگون از طیف‌های مختلف جامعه، هم بستری برای گفت‌وگو ایجاد کرد و هم تیراژ خود را تا ۹۰۰ هزار نسخه افزایش داد. روزنامه‌ی دیلی میرور که بیش‌تر وجهی بصری داشت، این واقعه را نوعی نمایش می‌دید و دنبال آن بود که از دل آن روایت‌های تصویری جذاب بیرون بکشد. دیلی‌ اکسپرس اما تندترین و محافظه‌کارانه‌ترین واکنش را داشت که از مخالفت با نفس کنش شروع شد و تا جایی پیش رفت که زنان اعتصاب‌کننده را فاقد شأن انسانی می‌دانست.

اما این رابطه صرفاً یک‌طرفه نبود. زنان اعتصاب‌کننده به قدرت و نفوذ روزنامه‌ها آگاه بودند و در ارائه‌ی کنش خود به مثابه‌ی نمایشی که مطلوب اهل مطبوعات باشد بسیار حساب‌شده عمل کردند. هر چند روزنامه‌ها به دنبال تخطئه و فروش بیش‌تر از طریق پوشش این مبارزات بودند، اما بی آنکه خود متوجه باشند ابزاری شدند در دست زنان اعتصاب‌کننده تا پیام خود را در سطح جامعه گسترش دهند و جنبش خود را تثبیت و تقویت کنند.

دیوید وِسی استاد تاریخ در دانشگاه شفیلد انگلستان است. این گزارش مختصری است از منبع زیر:

Vessey, David. “Words as well as Deeds: the Popular Press and Suffragette Hunger Strikes in Edwardian Britain.” Twentieth Century British History 32, no. 1 (2021): 68-92.



اعتصاب غذا عملی مردانه بود تا اینکه در سال‌های آغازین قرن بیستم ورق برگشت: صدها زن فمینیست خواهان حق رأی در زندان‌های انگلیس دست به اعتصاب غذا زدند، و بدین ترتیب این شیوه از مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز را برای پیشبرد جنبش برابری‌خواهی به جهان معرفی کردند. مطبوعات انگلیس اعتصاب‌کنندگان را دیوانگانی دچار «هیستری زنانه» خواندند که باید «از گرسنگی تلف شوند!» اما کور خوانده بودند.
روزنامه‌های زرد به دنبال تخطئه و فروش بیش‌تر از طریق پوشش اخبار اعتصاب غذای زنان بودند، اما بی آنکه خود متوجه باشند ابزاری شدند در دست زنان اعتصاب‌کننده تا پیام خود را در سطح جامعه گسترش دهند و جنبش خود را تثبیت و تقویت کنند