جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آندریاس شِدلر:

تحریم انتخابات اقتدارگرایان: موثر به شرط یکپارچگی مخالفان

تبلیغات انتخابات مجلس یازدهم در تهران

آندریاس شِدلر:

تحریم انتخابات اقتدارگرایان: موثر به شرط یکپارچگی مخالفان

آندریاس شِدلر محقق ارشد علوم سیاسی در دانشگاه اروپای مرکزی و استاد در دانشگاه مکزیکوسیتی است. این گزارش مختصری است از بخش‌هایی از کتاب زیر:

Andreas Schedler, The Politics of Uncertainty : Sustaining and Subverting Electoral Authoritarianism, Oxford University Press, 2013.

تبلیغات انتخابات مجلس یازدهم در تهران

بسیاری از نظام‌های اقتدارگرایی که پس از جنگ دوم جهانی شکل گرفتند انتخابات برگزار کرده‌اند. چنین انتخابات‌هایی عرصه‌ی کشمکش حکومت و مخالفانش بوده و بسته به عوامل مختلف این کشمکش شکل و سرانجام متفاوتی داشته است. تحریم همواره یکی از سیاست‌های مخالفان در برابر چنین انتخابات‌هایی بوده است. آیا این سیاست در جهت خواسته‌‌های مخالفان نتیجه‌بخش است؟

آندریاس شدلر محقق ارشد علوم سیاسی در دانشگاه اروپای مرکزی از محققان جریان‌ساز در زمینه‌ی مطالعه بر روی حکومت‌های اقتدارگرایی است که از ابزارهای انتخاباتی استفاده می‌کنند؛ حکومت‌هایی که «هیبریدی» یا «دورگه» خوانده می‌شوند. شدلر در کتاب سیاست عدم‌قطعیت: حفظ و براندازی اقتدارگرایی‌های انتخاباتی، بررسی تجربی مفصلی راجع به کارکردها و سیاست‌های انتخاباتی در این حکومت‌ها دارد و از جمله به موضوع تحریم انتخابات هم پرداخته است. 

کتاب به دو بخش تقسیم می‌شود. در بخش نخست شدلر مبانی نظری تحلیل حکومت‌های اقتدارگرای دورگه را طرح می‌کند و نشان می‌دهد که به چه معنا این حکومت‌ها دچار عدم‌قطعیت‌اند، و برگزاری انتخابات چه نقشی در علاج یا دامن‌زدن به این عدم قطعیت دارد. در بخش دوم نویسنده با پردازش داده‌های تجربی برگرفته از ۱۹۴ انتخابات در حکومت‌های اقتدارگرا در فاصله‌ی ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۲ نظریه‌ی خود را محک زده و به بررسی نقش انتخابات به‌عنوان ابزاری در دست حکومت و مخالفان پرداخته است.

در این گزارش مختصر، می‌کوشیم اهم یافته‌های او در خصوص سیاست تحریم انتخابات در حکومت‌های اقتدارگرا را بازگو کنیم.

عدم قطعیت: نگرانیِ گریزناپذیر اقتدارگرایی

شدلر می‌گوید همه‌ی حکومت‌های اقتدارگرا با عدم‌قطعیت در بقای خویش دست به گریبان‌اند و برای برآمدن از پس این عدم‌قطعیت، به نهادهایی مانند نهادهای انتخاباتی تن داده‌اند. 

انتخابات حکومت‌های اقتدارگرا آزاد و منصفانه نیست، اما به گفته‌ی شدلر صرفاً نمایشی هم نیست بلکه برای حکومت مفید است و از آنها برای تثبیت خود بهره می‌برد: با انتخابات جامعه را مهار می‌کند ، مخالفان را جذب می‌کند و به بازی خود می‌کشاند و رضایت و حمایت می‌خرد. 

شدلر می‌گوید اگر این تلقی را کنار بگذاریم که طراحان نهادهای اقتدارگرا عموماً بی‌عقل یا بی‌کفایتند، باید فرض کنیم که نهادهای حکومت اقتدارگرا از جمله انتخابات، در خدمت منافع این حکومت‌ها و ابزارهایی برای حکم‌رانیشان هستند؛ و قاعدتا اگر در خدمت این منافع نبودند حاکمان آنها را کنار می‌گذاشتند.

در عین حال وقتی اقتدارگرایی از ابزار انتخابات برای تحکیم خود استفاده می‌کند به نوعی رابطه‌ی وابستگی وارد می‌شود که باید پیامدهایش را هم متحمل شود. نهادهای سیاسی، اینجا یعنی مشخصاً انتخابات، به عوامل حکومت قدرت می‌بخشند. از این طریق عوامل حکومت می‌توانند دیگر صرفاً نوکران وفادار نباشند بلکه از این نهادها برای رسیدن به مقاصد خودشان هم استفاده کنند.

اقتدارگرایان اگر مخالفان خود را در انتخابات به بازی بگیرند به همکاری آنها هم وابسته می‌شوند. مخالفان نیز ممکن است صرفاً نقش منتقدی سربه‌راه را بازی نکنند و انتخابات را تحریم کنند یا آن را همچون موقعیتی برای مقاومت در برابر حکومت ببینند.

شدلر می‌گوید در جهانی که نهادها و اندیشه‌های لیبرال دموکراتیک غالب شده‌اند، اقتداگرایی انتخاباتی آخرین سنگر اقتدارگرایی است. این اقتدارگرایی‌ها در کنار انواع نهادهای سرکوبگر خود نهادهای صوری مدرن مفصلی هم تعبیه می‌کنند که شبیه نهادهای دموکراتیک و تکثرگرایند و حاکمیت قانون را تداعی می‌کند.

نهادهای انتخاباتی واقعی قرار است قدرت حکومت را تقسیم و محدود کنند. اقتدارگرایان برای خنثی‌کردن این کارکردها شبکه‌ی وسیعی از ابزارهای دستکاری انتخاباتی را به‌کار می‌گیرند. اما به‌رغم همه‌ی این دستکاری‌ها باز هم ممکن است ابهام‌هایی در این نهادها باقی بماند و همان امکان صوری انتخاب کردن و انتخاب شدن فضایی برای مبارزه پدید آورد: یعنی فضایی که از سر فریبکاری اقتدارگرایی باز شده، ممکن است به مجالی برای مقاومت تبدیل شود. شدلر می‌گوید نظام‌های اقتدارگرایی که انتخابات چند حزبی برگزار می‌کنند بیشتر مستعد ایجاد این ابهامند.

دو نوع اقتدارگرایی

شدلر در بررسی نقش نهاد انتخابات در حکومت اقتدارگرا، دو نوع اقتدارگرایی را از هم متمایز می‌کند: حکومت‌های مسلط (hegemonic regimes) و حکومت‌های رقابتی (competitive regimes). حکومت‌های مسلط آنهایی هستند که با عدم‌قطعیت کمی دست به گریبانند، ثبات دارند و حزب حاکمشان شکست‌ناپذیر به نظر می‌آید. نوع دوم دچار تزلزلند، حکومتشان صحنه‌ی نزاع‌های آشکار بر سر قدرت است و زمام‌دارانشان در معرض خطرند.

در اقتدارگرایی مسلط، ممکن است حزب حاکم شاخه‌های اقماری هم داشته باشد که حتی احزابی مستقل به‌نظر بیایند، اما در واقع همه در مهار این حزب هستند و بازی خود را نمی‌کنند. برعکس در اقتدارگرایی رقابتی، جناح‌ها یا احزاب داخل حکومت مجال دست‌اندازی جدی‌تری به قدرت دارند و حزب حاکم در مهارشان توانایی کامل ندارد. این اقتدارگرایی‌ها متزلزل‌ترند و انتخابات می‌تواند صحنه‌ی رقابت جدی میان نیروهای داخل نظامشان شود.

بازی تودرتوی انتخابات در حکومت اقتدارگرا بازی نامتقارنی است. در این بازی برای حفظ قدرت و اقتدار حکومت مجموعه خاصی از بازیگران، منابع، و نزاع‌ها به میان می‌آیند که با وابستگی‌های ساختاری و مطالبات غیررسمی و پیچیدگی‌های راهبردی گره خورده‌اند.

شدلر می‌گوید تحقیقات تطبیقی راجع به حکومت‌های اقتدارگرای انتخاباتی به‌رغم اختلاف‌هایشان امکان نتیجه‌گیری‌های عامی را در خصوص تأثیر انتخابات بر این حکومت‌ها فراهم می‌کنند. 

شدلر تأکید دارد که روی آوردن اقتدارگرایان به انتخابات از سر ناچاری است: حاکمان اقتدارگرا اگر می‌توانستند خودشان را شاه یا رئیس بلامنازع حزبی واحد می‌کردند، اما چون نمی‌توانند، حاکم اقتدارگرایی هستند که انتخابات برگزار می‌کنند و امید دارند با دستکاری انتخاباتی هدایت‌شده بر طول عمر حکومتشان بیفزایند؛ هر چند این کار هم مصونیت مطلق برایشان نمی‌آورد.

خطرهایی که اقتدارگرایان با برگزاری انتخابات به جان می‌خرند، فرصت‌های مخالفانشان است. حکومت‌های اقتدارگرا به‌لحاظ ساختاری وابسته به همکاری نخبگان سیاسی، عوامل دولتی، و شهروندانند. پس در برابر مبارزه‌جویی و مخالفت این گروه‌ها آسیب‌پذیرند.

وقتی انتخابات چند حزبی باشد فرصت‌هایی که برای مخالفان پیش می‌آید نیز متعدد می‌شود و ممکن است مخالفان بتوانند از این فرصت‌ها برای حرکت تدریجی یا یکباره به‌سوی برقراری دموکراسی استفاده کنند. اما اینها نهایتاً فقط فرصتند و نه پیامدهای قطعی برگزاری انتخابات و نه وضعیت‌های قابل پیش‌بینی؛ عاقبت این فرصت‌ها بسته به عملکرد بازیگران سیاسی است. 

شمایه‌ای کلی از بازی تودرتوی انتخابات اقتدارگرا

اعتراض انتخاباتی

یکی از بازی‌هایی که مخالفان روی زمین انتخابات حکومت اقتدارگرا می‌توانند بکنند اعتراض و تحریم انتخابات است. شدلر در تحقیق خود بر تأثیر تحریم احزاب بزرگ تمرکز کرده است و احزاب کم اهمیت و همچنین بازیچه‌های وفادار حکومت را نادیده گرفته.

به این ترتیب او سه حالت برای تحریم در نظر می‌گیرد: حالت اول: همه‌ی مخالفان عمده مشارکت می‌کنند: پس تحریمی در کار نیست. حالت دوم: برخی از مخالفان اصلی تحریم می‌‌کنند؛ در این صورت تحریم جزئی رخ می‌دهد. حالت سوم: همه‌ی مخالفان عمده تحریم می‌کنند که یعنی تحریم کلی یا یکپارچه انتخابات صورت گرفته است.

شدلر با بررسی ۱۹۴ انتخابات حکومت‌های اقتدراگرا در بازه‌ی زمانی ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۲ مشاهده کرده است که در نظام‌های اقتدارگرای رقابتی، تنها در نزدیک به ۳۰درصد انتخابات مجالس و نزدیک به ۴۰درصد انتخابات‌های ریاست جمهوری مخالفان از حد انتقادات زبانی فراتر رفته‌اند و دست به اعتراضی جدی زده‌اند: یعنی در خیابان اعتراض کرده‌اند،‌ به دادگاه شکایت برده‌اند، یا از طریق مجلس کوشیده‌اند جلو برگزاری انتخابات را بگیرند.

همچنین مخالفان در برابر احزاب مسلط کمتر به اعمال جمعی ستیزه‌جویانه دست زده‌اند. در حالی که در حکومت‌های اقتدارگرای رقابتی مخالفان در ۵۱درصد موارد علیه انتخابات ریاست‌جمهوری پیش رو دست به بسیج سیاسی زده‌اند، در حکومت‌های اقتدارگرای با حزب مسلط این رقم کمی بیش از ۲۷درصد بوده است.

در دوره‌ی مورد بررسی، همه‌ی احزاب عمده‌ی مخالف در بیش از دو سوم (۶۸.۶درصد) انتخابات مجالس قانون‌گذاری و بیش از سه پنجم (۶۱.۶درصد) انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده‌اند. با وجود این، تقریباً از شرکت در یک سوم (۳۱.۴درصد) انتخابات‌های مجالس سرباز زده‌اند؛ گرچه نه به صورت یکپارچه.

تحریم یکپارچه فقط در نزدیک به ۱۱درصد انتخابات مجالس رخ داده است. در عرصه‌ی انتخابات ریاست جمهوری تحریم متحدانه‌ی مخالفان دو برابر بوده است (حدود ۲۲درصد). نرخ مشارکت در انتخابات مجالس اقتدارگرایی‌های رقابتی و اقتدارگرایی‌های مسلط عملاً برابر بوده است، در حالی که تحریم انتخابات ریاست جمهوری در اقتدارگرایی‌های مسلط ۵۹.۱درصد بوده که حدود دو برابر میزان تحریم (۲۹.۴ درصد) انتخابات ریاست جمهوری در اقتدارگرایی‌های رقابتی است.

تنها در موارد اندکی از انتخابات در نظام‌های اقتدارگرا، مخالفان نتایج رسمی برگزاری انتخابات را بدون چون و چرای جدی پذیرفته‌اند. در انتخابات مجالس، انواع واکنش مخالفان به نتایج کمابیش نزدیک بوده است: مخالفان در ۳۷.۲درصد موارد نتایج انتخابات مجلس را پذیرفته‌اند؛ در ۳۳.۱درصد موارد نتایج انتخابات مجلس را در حد زبانی رد کرده‌اند؛ و در ۲۹.۸درصد موارد فعالانه به نتایج اعتراض کرده‌اند.

در انتخابات ریاست جمهوری تمایل به اعتراض بیشتر بوده است: تنها در ۲۱.۹ درصد موارد مخالفان نتایج را پذیرفته‌اند؛ در ۳۷درصد موارد عتراض کلامی کرده‌اند و در ۴۱.۱درصد موارد فعالانه اعتراض کرده‌اند.

گرچه میزان پذیرش انتخابات در اقتدارگرایی‌های مسلط از رقابتی‌ها کمتر بوده (۹.۱ در برابر ۲۷.۵ درصد موارد)، میزان اعتراض‌های پساانتخاباتی در این دو گونه تفاوت چندانی نداشته است.

نقش دوگانه‌ی اعتراضات انتخاباتی

حال ببینیم مخالفان در انتخابات هدایت‌شده‌ی اقتدارگرایان در شرایط عدم‌قطعیت انتخاباتی چه ابزارهایی برای پیش‌برد سیاست‌هایشان دارند. شدلر برای برآورد آثار کوتاه‌مدتی که اعتراضات مخالفان بر میزان رقابتی بودن انتخابات اقتدارگرایان می‌گذارد، از پنج مشخصه استفاده می‌کند که آنها را از مجموعه داده‌های انتخابات‌های اقتدارگرایان برگرفته است: دو شاخص مربوط به تصمیم برای اعتراض یا عدم اعتراض پیش از برگزاری انتخابات است (مماشات و همراهی با برنامه‌ی انتخاباتی رژیم در برابر بسیج فعال) و سه شاخص مربوط به تصمیم برای شیوه‌ی مشارکت در انتخابات (مشارکت کامل، تحریم جزئی، و تحریم کلی).

شدلر می‌گوید وقتی احزاب مخالف علیه انتخابات پیش رو بسیج اعتراضی می‌کنند، نتایج کوتاه مدتی که پیش می‌آید متناقضند. وقتی از انتخابات کنار می‌کشند نتایج واضح است: زمام‌داران اقتدارگرا از کنارکشیدن مخالفان فوراً سود می‌برند. 

فعالان مخالف با اعتراض علیه انتخابات‌ نظام‌های اقتدارگرا می‌کوشند وضعیت غیردموکراتیک را از طریق اصلاح انتخابات یا بازنگری در نتایج تغییر دهند: خواست اصلاح انتخابات معمولا با هدف تغییر نهادهای متولی و رویه‌های انتخاباتی است. چنین اصلاحی ممکن است بر اساس توافقی نامکتوب صورت بگیرد یا به صورت اصلاحی رسمی باشد. خواست بازنگری در انتخابات معطوف به کنار گذاشتن نتایجی است که رسماً اعلام شده و هدفش بازپس گیری «رأی‌های دزدیده شده» است.

تحریم به دلیل اینکه مقدم بر انتخابات صورت می‌پذیرد، معطوف به اصلاح انتخابات است و اعتراضات بعد از برگزاری انتخابات معطوف به بازنگری در نتایج انتخابات برگزار شده است.

پرسشی که شدلر پیش می‌کشد این است که اصلاً چرا این اعتراضات باید به نتیجه برسند؟ چه سازوکاری وجود دارد که حکومت اقتدارگرا را وادارد امتیازات دموکراتیک بدهد یا حتی به نفع یک حکومت دموکراتیکی کناره بگیرد؟

شدلر می‌گوید اعتراضات مخالفان معمولاً با لحن تهدیدآمیزی پیش می‌رود اما اعمال ستیزه‌جویانه‌ی آنها به‌ندرت خطری جدی متوجه حاکمان می‌کند، و مستقل از اینکه هدف معترضان چه بوده است، اغلب از دستیابی مستقیم به آن باز مانده‌اند، در بهترین حالت فقط به اهدافی در میانه‌ی راه رسیده‌اند.

مخالفان در بازی انتخابات اقتدارگرایان، دسترسی مستقیمی به شرایط برگزاری انتخابات و نتایج اعلامی‌اش ندارند. اگر بخواهند بر شرایط یا نتایج تأثیر بگذارند، باید بر بازیگرانی تأثیر بگذارند که دسترسی مستقیم به حکومت، عوامل دولتی و شهروندان دارند.

به این منظور باید هم بر افکار عمومی اثر بگذارند و هم بتوانند حکومت را تهدید کنند. مخالفان می‌کوشند مردم را راجع به فریبکاری حکومت مطلع کنند و با تحریک آنها حکومت را تهدید کنند و توازن قوای موجود را به هم بزنند و حکومت را وادارند که امتیاز بدهد.

زنجیره‌ی تاثیر اعتراض مخالفان بر انتخابات اقتدارگرایان

تحریم: معنی، فرصت‌ها و هزینه‌ها

احزاب مخالفی که در انتخابات معیوب، مهندسی‌شده و باب میل حکومت اقتدارگرا شرکت می‌کنند خود را در معرض اتهام بی‌صداقتی قرار می‌دهند و این سؤال در برابرشان قرار می‌گیرد که چرا این احزاب باید در رقابتی شرکت کنند که خودشان آن را نامنصفانه می‌دانند؟ اگر پیش از انتخابات اعتراض کنند، خود را با این فشار مواجه می‌بینند که از نتیجه‌ی منطقی اعتراضشان پیروی کنند و از انتخابات کناره بگیرند. اگر بعد از انتخابات اعتراض کنند، انگار بازنده‌هایی هستند که چون نتیجه را قبول ندارند می‌خواهند زیر میز بزنند. احزابی که از اول انتخابات را تحریم می‌کنند صادق به نظر می‌رسند اما این صداقت مشکل اعتبار سیاسی‌شان را حل نمی‌کند.

شدلر می‌گوید اعتراضات و تحریم مخالفان، دروغین یا از سر زیاده‌خواهی و خودبزرگ‌بینی نیست؛ بلکه مخالفان واقعاً از فریبکاری حاکمان اقتدارگرا شکایت دارند و می‌خواهند با اعتراضشان حکومت را رسوا کنند.

وقتی احزاب مخالف انتخابات اقتدارگرایان را تحریم می‌کنند، یا دموکرات‌هایی اصیل به نظر می‌آیند یا رقبای ضعیفی که عذر می‌آورند. وقتی در عین اعتراض مشارکت می‌کنند، به نظر می‌رسد که صادق نیستند. و وقتی بی‌اعتراض مشارکت می‌کنند عاجز به نظر می‌آیند. 

شدلر می‌گوید واقعیت آن است که اگر مخالفان بخواهند اصول عقل ابزاری را رعایت کنند نباید وارد بازی‌ای شوند که محکومند در آن ببازند. چرا باید وارد سیرک انتخابات اقتدارگرا شوند و نقش دلقک را بازی کنند و شاه را بخندانند؟

مخالفان دموکراتی که وارد این بازی می‌شوند حساب می‌کنند که شاید بتوانند از ابهام‌های ساختاری چنین انتخاباتی استفاده کنند و در نهایت بازی نامتقارن انتخابات را به رقابتی آزاد و منصفانه تغییر دهند. به عقیده شدلر چنین انتظاراتی اغلب بیهوده و دور از دسترس از آب درآمده است. 

با وجود این شرکت در چنین انتخاباتی اغلب بهره‌های مشخص و کوتاه‌مدتی برای احزاب مخالف داشته است؛ مانند اینکه توانسته‌اند در فرصت انتخابات خود را به عموم بشناسانند، از مزایای رسیدن به مناسب حکومتی استفاده کنند و از مزایای مالیش برخوردار شوند و حمایتی کسب کنند.

تحریم انتخابات به معنای از دست دادن این منافع مادی و ملموس است، و در عین حال چشم‌انداز نتایج بلندمدت تحریم نیز، به‌رغم نتایج ملموس و قابل پیش‌بینی مشارکت در کوتاه مدت، انتزاعی و نامطمئن است.

دستاورد مشخصی که تحریم می‌تواند برای مخالفان داشته باشد این است که در همان بازی انتخاباتی که حاکم می‌خواهد ادای دموکراسی درآورد، هزینه‌ی عدم مشروعیت را به او تحمیل کنند.

اغلب مشخص نیست مشروعیت‌زدایی چه هزینه‌هایی به زمام‌داران تحمیل می‌کند، اما معلوم است که باعث از دست‌رفتن چه فرصت‌هایی برای تحریم‌کنندگان می‌شود. این هزینه و فایده برای مخالفان به راحتی قابل محاسبه و مقایسه نیست.

به این ترتیب تصمیم به تحریم به دلیل عدم‌قطعیت و ابهام‌هایی که دارد اغلب تبدیل به دوراهی سخت و دردناکی می‌شود. چنین تصمیمی را با محاسبات ساده‌ی هزینه و فایده نمی‌توان گرفت، بلکه باید بر اساس داوری سیاسی در این خصوص تصمیم گرفت.

تصمیم بر سر تحریم انتخابات اغلب مایه‌ی جدل و شقاق در بین خود مخالفان می‌شود؛ چه میان احزاب مختلف و چه در درون احزاب. هزینه‌هایی که مخالفان با تحریم انتخابات اقتدارگرایان متحمل می‌شوند اغلب می‌تواند سنگین باشد، اما از سوی دیگر با تحریم برای خود اعتبار می‌خرند و آن را تبدیل به عمل سیاسی شجاعانه‌ای می‌کنند که زمینه‌ی گفتگو با مردم را برایشان فراهم می‌کند.

شرکت احزاب مخالف در انتخاباتی که فریبکاری زمام‌داران در آن واضح است، آنها را با این خطر مواجه می‌کند که کسی برایشان پای صندوق نیاید، اما تحریم می‌تواند ظن فرصت‌طلب بودن را از آنها بزداید.

شدلر می‌گوید با وجود این انتظار دارد هزینه‌های گزافی که تحریم انتخابات اقتدارگرایانه بر مخالفان وارد می‌کند بر مزایای حاصل از شهرت تحریم غالب شود و نرخ تحریم کاهش یابد.

نهادهای سیاسی و تحریم

وقتی مخالفان، اعم از احزاب یا افراد، تصمیم به تحریم انتخابات می‌گیرند بخشی از محاسباتشان به تلقی‌ای که از مجموع نهادهای مستقر دارند برمی‌گردد. 

همان‌طور که قبلاً اشاره شد، احزاب مخالف در بازه‌ی زمانی مورد بررسی شدلر حدود یک سوم انتخابات مجالس را تحریم کرده‌اند. یک سوم این تحریم‌ها تحریم کلی و دو سوم جزئی بوده‌اند؛ یعنی تحریم‌هایی که همه‌ی مخالفان نتوانسته‌اند بر سرش به اتفاق نظر برسند. 

تحریم انتخابات ریاست جمهوری در اقتدارگرایی‌های رقابتی رقم مشابهی دارد، در حالی که در اقتدارگرایی‌های مسلط دو برابر بوده است و میزان تحریم‌های کلی و جزئی هم تقریباً برابر بوده‌اند. 

شدلر بر اساس یافته‌هایش تأثیر تحریم انتخاباتی را بر زمینه‌ی نهادهای مختلف دسته‌بندی کرده است:

نوع حکومت: از آنجا که احزاب مخالف در اقتدارگرایی‌های مسلط ضعیف‌ترند، چیزهای کمتری هم دارند که با تحریم از دست بدهند. پس در محاسبه هزینه و فایده احزاب مخالف باید در این حکومت‌ها مشکل کمتری با تحریم انتخابات داشته باشند؛ اما این بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری صادق است تا انتخابات مجلس. نرخ تحریم در انتخابات ریاست جمهوری اقتدارگرایی‌های مسلط (۵۹.۱ درصد) تقریباً دو برابر نرخ تحریم انتخابات مشابه (۲۹.۴ درصد) در اقتدارگرایی‌های رقابتی است.

عرصه‌ی انتخابات: در انتخابات ریاست جمهوری اقتدارگرایانه برنده‌ی محتوم و معلوم انتخابات برنده‌ی همه چیز است، بنابراین نامزدهای مخالفان که بازنده‌های محتوم و معلوم هستند اگر کنار بکشند چیزی از دست نمی‌دهند؛ به جز احتمالاً برخی ظرفیت‌های جذب رأی در انتخابات‌های بعدی را. بنابراین با فرض ثابت بودن دیگر شرایط، احتمال تحریم انتخابات ریاست جمهوری اقتدارگرا بیشتر است. 

شکل حکومت: انتخابات مجلس در نظام‌های ریاستی اهمیت کمتری از این انتخابات در نظام‌های پارلمانی دارد که در آنها روی کاغذ مجلس تعیین‌کننده به‌شمار می‌رود. بنابراین در نظام‌های پارلمانی احزاب مخالف باید در تحریم انتخابات مجلس بیشتر تردید کنند: در عمل در موارد بررسی احزاب مخالف دو پنجم همه‌ی انتخابات‌های ریاست جمهوری را تحریم کرده‌اند در حالی که فقط یک دهم انتخابات‌های سراسری مجالس را در نظام‌های پارلمانی تحریم کرده‌اند.

قوه‌ی مقننه: تلاش برای به‌دست آوردن حتی اقلیتی کوچک از کرسی‌های مجلس قانون‌گذاری ممکن است به وارد شدن در رقابت انتخاباتی بیرزد. اما در مجلس ضعیفی که صرفاً ویترین حکومت است ممکن است ارزش دردسرهایش را نداشته باشد. ظاهراً با همین بینش نرخ تحریم در مجالس بی‌اثر (۴۱.۸ درصد) دو برابر بیشتر از نرخ تحریم مجالس مؤثر یا شبه مؤثر (۲۲ درصد) بوده است.

فرمول‌های انتخابات: قواعدی که رأی‌ها را به کرسی‌های اخذ شده ترجمه می‌کنند تأثیر مستقیم بر هزینه‌های مشارکت و تحریم احزاب اقلیت دارند. در نظام‌های انتخاباتی تناسبی و در نظام‌های انتخاباتی مختلط حتی احزاب کوچک هم ممکن است با تحریم انتخابات چیزهایی از دست بدهند. در نظام اکثریتی که برنده همه چیز را می‌برد، این احزاب حتی اگر حمایت قابل توجهی هم داشته باشند امیدی به کسب کرسی ندارند. شدلر می‌گوید داده‌هایش نشان می‌دهد که احزاب مخالف هرگز انتخابات‌های نظام‌های تناسبی و مختلط را تحریم نمی‌کنند در حالی که دو پنجم (۴۱.۲ درصد) انتخابات‌های اکثریتی را تحریم کرده‌اند.

زمان‌بندی انتخابات: وقتی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری همزمان (در یک سال انتخاباتی) برگزار شود، احزاب مخالف می‌توانند راهبردهای همگرایی در دو عرصه‌ی انتخابات پیش گیرند. همچنین می‌توانند راهبردهای خود را در دو عرصه مغایر یکدیگر انتخاب کنند تا هم از مزایای اطلاع‌رسانی تحریم بهره‌مند شوند و هم از هزینه‌های تحریم پرهیز کنند؛ می‌توانند ریاست جمهوری را تحریم کنند، و در انتخابات مجلس که هزینه‌ی تحریمش زیاد است در رقابت بمانند. 

داده‌های شدلر نشان می‌دهد که در انتخابات‌های همزمان احزاب مخالف همین کار را می‌کنند. وقتی انتخابات همزمان برگزار نمی‌شوند نرخ تحریم در دو عرصه به هم نزدیک می‌شود. وقتی همزمان هستند نرخ تحریم ریاست جمهوری بالا می‌رود و نرخ تحریم مجلس زیر  ده درصد می‌آید.

ترتیب انتخابات: تحریم انتخابات سلاحی است که احزاب ضعیف از آن استفاده می‌کنند تا به دیگران نشان دهند قربانی اقتدارگرایان شده‌اند. تحریم اقدامی موقتی است. نمی‌تواند راهبرد غالب باشد. اگر این احزاب همیشه از مشارکت در انتخابات پرهیز کنند، جایگاه خود را در مقام سازمانی حزبی از دست می‌دهند.

وقتی احزاب مخالف از امکان ورود به مجالس ملی باز می‌مانند، از منابع محدود ولی ارزشمند قدرت و عرضه‌ی عمومی خویش بازمی‌مانند. پس اگر تحریم نتواند اصلاحات قابل قبولی ایجاد کند، احزاب مخالف باید در هزینه و فایده تحریم بازنگری کنند. داده‌های شدلر نشان می‌دهد که احزاب مخالف در نظام‌های اقتدارگرای انتخاباتی به‌سابقه‌ی مشارکت و تحریم خود نظر داشته‌اند و بعد از سه انتخابات متوالی تحریم انتخابات مجلس (و نه ریاست جمهوری) را کنار گذاشته‌اند.

سرکوب سیاسی و اعتراض

وقتی حکومت دست به سرکوب گسترده و خشونت‌آمیز مخالفان می‌زند و هیچ مجالی برای رقابت نمی‌دهد، تحریم انتخابات ممکن است دفاع مناسبی باشد. در مجموع به نظر نمی رسد که بین خشونت و تحریم انتخابات در نظام‌های اقتدارگرا با حکومت‌های مسلط (hegemonic regimes) ارتباطی وجود داشته باشد. برعکس در نظام‌های اقتدارگرا با حکومت‌های رقابتی (competitive regimes)، هر چه سرکوب بیشتر بوده میزان تحریم انتخابات هم بیشتر شده است.

شدلر می‌گوید داده‌ها نشان می‌دهند که اعتراض‌ها علیه انتخابات‌های اقتدارگرایی‌های مسلط معمولا پس از انتخابات و زمانی رخ می‌دهند که مخالفان برخلاف برآوردهای ابتداییشان از جایی به بعد دیگر بختی برای پیروزی نمی‌بینند. در اقتدارگرایی‌های رقابتی اعتراض‌ها بیشتر پیش از انتخابات رخ می‌دهند. در این نظام‌ها احزاب مخالف در آستانه‌ی انتخاباتی که زمام‌داران بخت بزرگ پیروزی را برای خود نگه‌داشته‌اند، حامیانشان را برای اعتراض بسیج می‌کنند. جالب این اعتراضات پیشاانتخاباتی در این نوع نظام‌ها به میزان باز بودن و رقابتی بودن روند انتخابات ربطی ندارند.

همین را می‌توان راجع به تحریم انتخابات اقتدارگرایی‌های مسلط هم گفت. در زمینه‌ی اقتدارگرایی‌های رقابتی، رابطه‌ی میان تحریم و میزان رقابتی بودن انتخابات خطی نیست. احزاب مخالف از انتخابات ریاست جمهوری وقتی رقابتی نیستند و از انتخابات مجلس حتی وقتی رقابتی هستند نیز کناره می‌گیرند. 

نبرد بر سر تغییر حکومت

برخی از محققانی که در زمینه‌ی برقراری دموکراسی تحقیق می‌کنند نظر مساعدی راجع به تحریم انتخابات از سوی مخالفان ندارند چون به‌نظرشان حرکتی شکست‌طلبانه است. از نظر آن‌ها فواید بلندمدت تحریم مبهم است و هزینه‌های کوتاه‌مدتش بالاست. احزاب تحریم‌کننده امکان عرضه‌ی خود، گرفتن رأی و به‌دست آوردن کرسی را نمی‌یابند و صدایشان در سطح ملی خاموش می‌شود.

احزاب مخالف اما خوب می‌دانند که با تحریم چه هزینه‌هایی را متحمل خواهند شد، و این هزینه‌ها را به امید کسب امتیازات دموکراتیک در آینده پذیرا می‌شوند. اما این امید چقدر به حقیقت می‌پیوندد؟

محققان پیش از شدلر بر سر تأثیر تحریم انتخابات اقتدارگرایان بر نهادها اختلاف نظر داشته‌اند: برخی به این نتیجه رسیده‌اند که مشارکت به برقراری دموکراسی کمک می‌کند و برخی به این نتیجه رسیده‌اند که تحریم موجب اصلاح می‌شود. شدلر می‌گوید که در نمونه‌ی مورد بررسی او الگوهای ارتباط میان تحریم مخالفان و مسیری که حکومت پس از آن طی می‌کند به یک معنا هر دو نتیجه را تأیید می‌کند.

شدلر می‌گوید فرآیند دموکراتیک شدن در نظام‌های اقتدارگرای رقابتی گاه می‌تواند ناشی از مشارکت بالای مخالفان در انتخابات باشد، و گاه ناشی از تحریم گسترده‌ی انتخابات. نکته اما اینجاست که تحریم‌ انتخابات وقتی کلی و به صورت منسجم و گسترده بوده موثر واقع شده است. تحریم جزئی بیشتر موجب تقویب اقتدارگرایی و تثبیت وضع موجود شده است. به‌طور مشخص چهار پنجم موارد گسست نظام‌های اقتدارگرای رقابتی که در موارد مطالعه‌ی شدلر وجود دارد، در پی مشارکت گسترده در انتخابات یا تحریم گسترده رخ داده‌اند. در حالی که احتمال فروپاشی اقتدارگرایی‌های انتخاباتی اندک بوده است، همان اندک فروپاشی‌ها اغلب پس از انتخابات‌هایی رخ داده‌اند که مخالفان عمده از انتخابات کنار کشیده‌ و آنرا تحریم کرده بودند.

به نظر می‌آید آنچه در موفقیت مخالفان تعیین‌کننده است ماهیت گزینه‌ی انتخابی، یعنی گزینه‌ی مشارکت یا گزینه‌ی تحریم، نیست، بلکه هماهنگی در تصمیم‌گیری است؛ مهم این است که هر کاری می‌کنند به صورت یکدست و منسجم با هم بکنند.

پژوهش شدلر نشان می‌دهد که در حکومت‌هایی با حزب اقتدارگرای مسلط، تحریم انتخاباتی ظاهراً تأثیر واضح‌تری دارد. حتی اگر بگوییم تفاوت میان نرخ تحریم و مسیرهایی که حکومت پس از آن طی می‌کند کمتر از آن است که معنی‌دار محسوب شود، اما می‌توان گفت انتخابات‌هایی که به تغییر اقتدارگرایی‌های مسلط منجر شده‌اند بیشتر با تحریم‌های کامل همراه بوده‌اند تا تحریم‌های جزئی و محافظه‌کارانه. در ۶۰درصد مواردی که مخالفان به صورت متحد انتخابات را کاملا تحریم کرده‌اند، پس از تحریم نوعی گشایش در اقتدارگرایی‌های مسلط رخ داده است.

اقتدارگرایی‌های مسلط نیز مانند همتایان رقابتیشان مشکل چندانی با تحریم‌های جزئی و ناقص ندارند. دردسر اصلی این نظام‌ها وقتی است که مخالفان به صورت متحد و منسجم انتخابات را تحریم می‌کنند، برای ‌همین هم این نظام‌های اقتدارگرا تمام تلاش خود را می‌کنند تا در صفوف مخالفان تفرقه بیاندازند و کاری کنند تا برخی نیروهای اپوزیسیون از تصمیم تحریم تبعیت نکنند و به این ترتیب انسجام و اتحاد مخالفان را بهم بزنند.

گزینه‌های مشارکت و تحریم
آندریاس شِدلر محقق ارشد علوم سیاسی در دانشگاه اروپای مرکزی و استاد در دانشگاه مکزیکوسیتی است. این گزارش مختصری است از بخش‌هایی از کتاب زیر:

Andreas Schedler, The Politics of Uncertainty : Sustaining and Subverting Electoral Authoritarianism, Oxford University Press, 2013.

اقتدارگرایی‌ها مشکل چندانی با تحریم‌های جزئی و ناقص ندارند. دردسر اصلی این نظام‌ها وقتی است که مخالفان به صورت متحد و منسجم انتخابات را تحریم می‌کنند، برای ‌همین هم این نظام‌های اقتدارگرا تمام تلاش خود را می‌کنند تا در صفوف مخالفان تفرقه بیاندازند و کاری کنند تا برخی نیروهای اپوزیسیون از تصمیم تحریم تبعیت نکنند
تحریم‌ انتخابات وقتی کلی و به صورت منسجم و گسترده بوده موثر واقع شده است. تحریم جزئی (وضعیتی که برخی نیروهای مخالف مشارکت می‌کنند و برخی تحریم) بیشتر موجب تقویب اقتدارگرایی و تثبیت وضع موجود شده است