جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عمر دواچی:

زخم‌ جنگ: سیال میان مرزها و معانی

آوارگان عراقی در راه رفتن به سوی کمپ خضیر (Tiril Skarstein, NRC/Flyktninghjelpen)

عمر دواچی:

زخم‌ جنگ: سیال میان مرزها و معانی

عمر دواچی استاد مردم‌شناسی پزشکی در دانشگاه راتگرز ایالت نیوجرسی است. این گزارش مختصری است از منبع زیر:

Dewachi, Omar. “When Wounds Travel.” Medicine Anthropology Theory 2.3 (2015).

آوارگان عراقی در راه رفتن به سوی کمپ خضیر (Tiril Skarstein, NRC/Flyktninghjelpen)

در سلسله‌ی بی‌پایان جنگ و کشتار در خاورمیانه، شمار افزاینده آوارگان و جنگ‌زدگان، وضعیت آنها در منطقه را همواره وخیم‌تر و نابسامان‌تر کرده است. اولین موج پناهجویان خاورمیانه فلسطینی‌ها بودند که در سال ۱۹۴۸ خانه و کاشانه خود را از دست دادند و به کشورهای همسایه از جمله سوریه، لبنان و اردن پناه‌ بردند. از آن زمان، جنگ‌های پی‌در‌پی در عراق و سپس سوریه شمار جنگ‌زدگان و آوارگان در منطقه را چندین برابر کرد. با وجود اینکه آوارگان از ملیت‌ها و کشورهای مختلفی هستند، شاید بتوان گفت وضعیت جنگ‌زدگان عراقی از همه بدتر بوده است. هنوز پرونده‌ی بسیاری از پناهجویان جنگ خلیج فارس به سروسامان نرسیده بود که حمله‌ی آمریکا به عراق در سال ۱۳۸۱سیل جدیدی از جنگ‌زدگان را راهی کشورهای همسایه و دفترهای کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان کرد. مضاف بر آن، جنگ داخلی سوریه در سال ۱۳۹۱ هم چهار میلیون آواره‌ی سوری را به کشورهای همسایه راهی کرد و باعث شد پرونده‌ی بسیاری از پناهجویان عراقی از اولویت درآید. از سال ۱۳۸۴ تا  ۱۳۹۴ از حدود دو میلیون عراقی پناهجو تنها  ۱۷۵ هزار توانستند پناهندگی دریافت و به کشورهای غربی مهاجرت کنند. کمیساریا معضل اسکان در خاورمیانه را یک «فاجعه‌ی انسانی» نامیده است.

حاصل این فاجعه چیست؟ وقتی تقاضا برای پناهندگی صدها برابر ظرفیت پناهندگی است، چه مناسباتی میان پناهجویان و مسئولین رسیدگی به پرونده‌ی آن‌ها پدید می‌آید؟ عُمر دِواچی مردم‌شناس و پژوهشگر اهل عراق سال‌هاست که وضعیت عراقیان آواره را دنبال می‌کند و موضوع پژوهش‌ او مناسبات حول روند تقاضا و دریافت پناهندگی است. دواچی معتقد است در بحران اسکان هر آواره‌ای که به نظر شرایط‌ حاد‌تری دارد، شانس بالاتری برای پناهندگی‌ دارد. اما معیار شرایط «حادتر» در میان مردمی که همگی جنگ‌زده‌اند چیست؟‌

به عقیده‌ی دواچی، مسئولین رسیدگی به پرونده‌های پناهجویان خواه‌ناخواه اولویت را به کسی می‌دهند که به نظر می‌آید رنج بیش‌تری کشیده است و داستانش سوزناک‌تر است. این اولویت‌بندی وضعیتی به وجود آورده که در آن برخی از زخم‌ها و داستان‌ها «محکمه‌پسند‌ترند» و سریع‌تر کار پناهجو را راه می‌اندازند. بعضی دیگر از زخم‌ها هرچقدر هم در واقعیت دردناک باشند «سرمایه»‌ی خوبی برای دریافت پناهندگی محسوب نمی‌شوند. دواچی نام این وضعیت را «اقتصاد زخم» (Wound Economy) می‌نامد، شبیه بازاری که در آن زخم یک سرمایه است. یک زخم «مفید» برای پرونده‌ی پناهجو زخمی است که هم مدرک قابل رویت‌ دارد و هم بار سیاسی و اجتماعی. دواچی برای توضیح این بازار به سراغ نمونه‌ی مردی به نام حسین می‌رود.

حسین یک پناهنده‌ی عراقی ساکن بیروت است. او در کافه‌ای کار گرفته که متعلق به یک ارمنی است و  پاتوق چپ‌های لبنانی محسوب می‌شود. همه‌ی اعضای خانواده حسین به دست شیعیان عراقی قتل عام شده‌اند. حسین معتقد است دلیل کشتار خانواده‌اش همکاری پدرش با حزب بعث بوده است. او مضاف بر آشنایانی که در کافه پیدا کرده، با بسیار از عراقی‌های دیگر ساکن بیروت هم در تماس است. بسیاری از این عراقی‌ها ساکن محله شتیلا هستند که زمانی فقط پناهگاه فلسطینی‌ها بود و بعدها آوارگان سوریه، عراق و اردن هم به آن‌ها اضافه شدند. خلاصه که می‌شود گفت حسین چه از نظر کار و چه از نظر وضعیت اجتماعی در مقایسه با پناهندگان دیگر وضعیت خوبی دارد. 

چند مدرک مهم در پرونده‌ی پناهندگی حسین باعث شده‌اند که کار او جلو بیافتد و سریع‌تر از سایرین پناهندگی دریافت کند. اول اینکه حسین به دست شیعیان شکنجه شده است و آثار این شکنجه هنوز روی بدن او دیده می‌شود؛ او به خاطر شکنجه یک عمل جراحی داشته. او از تروما هم رنج می‌برد، شب‌ها کابوس می‌بیند و نیاز دارد هر شب قرص خواب بخورد. دوم اینکه همسایه‌ی حسین در لحظه‌ی حمله‌ی شیعیان به خانه‌ی او در محل حاضر بوده و حمله را با گوشی همراهش ضبط کرده است. بنابراین حسین هنگام تقاضای پناهندگی یک مدرک ویدیویی ارائه داده است. در یک کلام، حسین زخم‌های «محکمه‌پسندی» دارد، همگی قابل رویت هستند، احساسات بیننده را برمی‌انگیزند، با ایدئولوژی امدادگر و مسئول پرونده‌ی پناهجویی همخوان‌اند و به قول دواچی «ارزش اجتماعی و سیاسی» بالایی دارند. به همین خاطر هم پرونده‌ی حسین جلو افتاده و اکنون ساکن بیروت است. اما این همه‌ی ماجرا نیست.

دواچی هنگام صحبت با حسین متوجه می‌شود که او برای صحبت راجع به گذشته و نشان‌دادن زخم‌ها و تصاویر خود خیلی سریع و راحت پیش‌قدم می‌شود. ظاهرا با مشتری‌ها هم خیلی زود سر حرف را باز می‌کند، داستانش را داوطلبانه و برای هر کسی که ممکن است گوش بدهد بازگو می‌کند و لباسش را بالا می‌زند که زخم‌هایش را ببینند. فیلم حمله را هم هنوز روی گوشی موبایلش دارد و آن را مشتاقانه به مشتر‌ی‌ها نشان می‌دهد. اما در بیروت معنی و ارزش زخم جنگ تغییر کرده است. بعضی از کافه‌نشینان حسین را به چشم مجلس‌گرم‌کنی می‌بینند که با جراحت‌هایش کاسبی می‌کند و دنبال جلب ترحم است. برخی دیگر صرفا از این نمایش بی‌مقدمه‌ی زخم و خشونت در فضای کافه معذب‌ می‌شوند و از او فاصله می‌گیرند. زخمی که‌ زمانی سرمایه‌ی حسین شده، الان دردسری است که وجهه‌ی اجتماعی و شغل او را به خطر انداخته است. در عین حال به نظر می‌آید از آنجا که سرنوشت و مسیر زندگی حسین با این زخم و ویدئو رقم خورده‌است، آن‌ها بخشی از هویت حسین شده‌اند و کنار گذاشتنشان برای او دشوار و حتی محال است. 

سال‌ها بعد که دواچی دوباره به کافه سری می‌زند، می‌فهمد که از حسین خبری نیست و کسی نمی‌داند کجاست. صاحب کافه می‌گوید که خلق‌وخوی حسین در طول زمان تغییر کرده و گاهی حتی رفتاری پرتنش و خشونت‌‌آمیز نسبت به همکاران و مشتریان از خودش نشان می‌داده. این وضعیت تا جایی پیش می‌رود که او کار در کافه و اعتبار میان پاتوق مشتریان کافه از دست می‌دهد. به نظر می‌آید زخمی که زمانی سرمایه بود، نه تنها ارزشش را از دست داده، بلکه به ضرر او  تمام شده است. حسین زخم‌هایش را زیادی و زود نشان می‌داده و به معنی خاصی از زخم اخت داشته که متناسب بستر جدید زندگی او نبوده است. 

خشونت و آثار جنگ در خاورمیانه معمولا در قالب اختلاف مذهبی، اقتصاد، نظامی‌گری و روابط بین‌الملل تحلیل می‌شود. اما دواچی با تمرکز بر روی معنی سیال زخم به عنوان دریچه‌ای که روابط انسان‌ها در بطن جنگ را به‌ نمایش می‌گذارد، بعد اجتماعی و چند لایه‌ی خشونت جنگ را طوری به نمایش می‌گذارد که تحلیل کلان از درک آن عاجز است. از نظر دواچی برای فهم تاثیر پیچیده‌ی جنگ باید به سراغ روابط عمیق و پیچیده‌ی روزمره و نشانه‌شناسی اجتماعی جنگ رفت. 

پژوهش دواچی معنای متغیر بدن در بستر‌های مختلف اجتماعی را نشان می‌دهد. زخم‌ جنگ تنها یکی از این نشانه‌های معنی‌ساز در جامعه‌ی جنگ‌زده است. زخم می‌تواند زمانی انسان‌ها را به هم نزدیک کند و زمانی دیگر آن‌ها را از هم دور و بیگانه کند.

دواچی می‌گوید نمی‌داند بر سر حسین در نهایت چه می‌آید و او هرگز موفق نمی‌شود دوباره حسین را پیدا کند. نمی‌داند آیا او به عراق بازگشته و یا به کشور دیگری رفته‌ است. هر چند که زخم تنها سرمایه‌ی پناهجو است، اما این سرمایه گذراست، و معنی آن در بطن رابطه‌ی اجتماعی میان نشان‌دهنده‌ی زخم و بیننده‌ی آن تعیین می‌شود. این جامعه است که تصمیم می‌گیرد رفتار شخصی مانند حسین اصیل است یا تقلبی، نشان دادن زخمش از یک نیاز صادقانه می‌آید یا بازارگرمی است. این زخمی است که از عراق تا لبنان سفر کرده و در طول مسیر چندین بار تغییر معنا داده است، در جایی غنیمت بوده و بعد مانند تابویی هزینه‌بر صاحبش را به انزوا کشانده است. زخم‌ها و جراحت‌‌های حاصل جنگ نه فقط نشانه‌های تنانه‌شده‌ی جنگ‌اند، بلکه تاثیر خشونت جنگ در لایه‌ها و موقعیت‌های مختلف اجتماعی‌ را نشان می‌دهند.

تلخیص و گزارش از مستوره قادری

از همین مبحث

در بحران اسکان هر آواره‌ای که به نظر شرایط‌ حاد‌تری دارد، شانس بالاتری برای پناهندگی‌ دارد. اما معیار شرایط زخم‌ جنگ اصیل است اما ارزش اقتصادی زخم در بازارهای مختلف نوسان دارد. یک زخم «مفید» برای پرونده‌ی پناهجویی زخمی است که هم مدرک قابل رویت‌ دارد، هم بار سیاسی و اجتماعی، و هم تداعی رنجی حادتر می‌کند
زخم‌ جنگ تنها یکی از این نشانه‌های معنی‌ساز در جامعه‌ی جنگ‌زده است. زخم می‌تواند زمانی انسان‌ها را به هم نزدیک کند و زمانی دیگر آن‌ها را از هم دور و بیگانه کند
مقاله ۶
عمر دواچی استاد مردم‌شناسی پزشکی در دانشگاه راتگرز ایالت نیوجرسی است. این گزارش مختصری است از منبع زیر:

Dewachi, Omar. “When Wounds Travel.” Medicine Anthropology Theory 2.3 (2015).