این روزها در بیشتر جاهای دنیا، هر کتابفروشی معتبر و بزرگی یک قفسهی عریض و طویل به نام خودیاری دارد؛ قفسهای که کتابهایش مدعی هستند طیف وسیعی از مشکلات عاطفی، ارتباطی و روانی را درمان میکنند، از رهایی از یک جدایی غمانگیز و ترمیم قلب شکسته گرفته تا اضطراب، اعتیاد، پیشرفت در زندگی حرفهای، و تقویت حس مثبت به خویشتن. فلسفهی ژانر خودیاری این است که هر خوانندهی مشتاقی میتواند تنها با کمک ابزارها و یافتههای ارائهشده در یک کتاب، مشکلات روانیاش را بدون وابستگی به نظام درمانی و درخواست کمک از اطرافیان حل و در سیر مطلوب خود رشد کند.
افسردگی یکی از پرطرفدارترین موضوعات کتابهای خودیاری است. این کتابها معمولا بدون اینکه سراغ تحلیل ساختاری افسردگی بروند، صرفا یک سری راهکار و تدابیر عملی برای رهایی از افسردگی پیشنهاد میدهند. اما بیشتر این تدابیر سطحی و پیش پا افتادهاند؛ ممکن است بتوانند به بعضی از خوانندگان یاد بدهند از زندگی لذت بیشتری ببرند یا احساس بهتری به خودشان داشته باشند، اما نمیتوانند افسردگی بالینی و مزمن را درمان کنند. حتی آن دسته از کتابهایی که به یافتههایی از علوم مختلف، از جمله روانشناسی، ژنتیک، و روانپزشکی اشاره میکنند هم نمیتوانند جایگزین تشخیص و درمان افسردگی شوند. اما اگر این کتابها نمیتوانند افسردگی را درمان کنند، پس چرا اینقدر پرفروش و پرطرفدار هستند؟ کارکرد اجتماعی مکتب خودیاری و تکیهاش بر استقلال فرد برای درمان خودش چیست؟ بریجید فیلیپ، پژوهشگر سلامت روان و علوم اجتماعی در دانشگاه موناش استرالیا، برای تحلیل حوزهی خودیاری، به سراغ یکی از پرفروشترین کتابهای خودیاری میرود. فیلیپ در پژوهش خود ساختار کلی کتابهای خوددرمانی را توضیح میدهد و سیاست پنهان در پشت تولید و چاپ این کتابها را آشکار میکند.
رسیدن به احساس خوب
دیوید بِرنْز، استاد سابق روانپزشکی در دانشگاه استنفورد و نویسندهی کتاب پرطرفدار «احساس خوب: روش جدید درمان خلقوخو» (۱) است. برنز در رواندرمانی یکی از پیشروان رویکرد رفتاری-شناختی است؛ رویکری که معتقد است میتوان از طریق تغییر هدفمند رفتارهای روزمره، احساسات نامطلوب و آزاردهنده را در جهت مطلوب تغییر داد. برخلاف رویکرد روانتحلیلگری که ضمیر ناخودآگاه را ریشهی اصلی احساسات میداند، شیوهی درمانی رفتاری-شناختی به دنبال شناسایی و تصحیح هوشمند رفتارهای خودآگاه در جهت تغییر احساسات است. در کتاب احساس خوب، برنز به خواننده کمک میکند که افکار افسردهکنندهی خود را بشناسد و آنها را به چالش بکشد. کتاب برنز بیش از سه میلیون نسخه در دنیا فروش داشته و جزو پرفروشترین کتابهای خودیاری است. در یک نظرسنجی از متخصصان سلامت روان در آمریکا هم این کتاب به عنوان بهترین کتاب در زمینهی خوددرمانی افسردگی معرفی شده است. اما چه چیزی این کتاب را در میان انبوه کتابهای خودیاری برجسته میکند؟
اولین مشخصهی این کتاب این است که حاوی انواع مختلفی از آزمونهای روانپزشکی است و به خواننده کمک میکند تا میزان افسردگی خود را اندازهگیری کند. دومین مشخصهی کتاب این است که تاثیر اجتماعی افسردگی شخص را برجسته میکند و به خواننده پیشنهاد میدهد که اهمیت حال خود را بر مبنای تاثیرش روی همسر، اطرافیان و همکارانش بسنجد. برنز همینجا خواننده را در یک معذوریت اخلاقی قرار میدهد و میگوید: «تلاش نکردن تو برای درمان افسردگیات بر روی خانوادهات مستقیما تاثیر میگذارد». سومین و آخرین وجه تمایز کتاب برنز ارائهی مفصل راهکارهای مشخص و متنوع برای غلبه بر افسردگی است؛ راهکارهایی از قبیل روزمرهنویسی، مراقبه و مدیتیشن (Meditation)، تحرک بدنی یوگا و ورزش، و یا وقتگذرانی با خانواده و دوستان نزدیک.
خوددرمانی افسردگی
اگر بخواهیم کتاب برنز را با نگاه فوکویی بررسی کنیم، میشود گفت این کتاب یک معضل روانی حاد مانند افسردگی را عادیسازی (Normalize) میکند؛ گویی ادعا میکند اگر مشکلی در این زمینه دارید فکر نکنید اتفاق خطیری برای شما افتاده است، کافیست سری به کتابفروشی محل بزنید و از دستورات کتاب من پیروی کنید تا دوباره حسوحال خوبتان را بازیابید.
توصیههایی که برنز در کتاب خود ارائه میکند مطابق روشهای روانشناختی است و پایهی علمی دارند، اما مشکل جای دیگری است. پیشفرض ارائهی این توصیهها این است که بیمار افسرده میتواند صرفا از راه تمرینهای سادهی خوددرمانی بهبود یابد. این پیشفرض سادهانگارانه است و در آن یک بیماری پیچیده که در اثر ترکیبی از عوامل مختلف اجتماعی، سیاسی، تجربهی زیسته، شیوهی زندگی روزانه و ژنتیک به وجود میآید، در حد یک مشکل روزانه فروکاسته میشود. برنز و دیگر نویسندگان ژانر خودیاری تاثیر عوامل بیرونی بر شخص را نادیده میگیرند و آشوب خودساخته و بیدلیل درون شخص را باعثوبانی همهی مشکلات او میدانند. به زبان دیگر، کتابهای خودیاری برای یک شخص کاملا سالم نوشته شدهاند که در یک محیط ایدهآل سیاسی و اجتماعی و خانوادگی زندگی میکند، بر شرایط زندگیاش و ذهنش و احساسش تسلط کامل دارد و کافیست قدری انرژی و انگیزه بگیرد که خود را تغییر دهد.
بااینحال، همهی این توصیهها عمومی هستند و فرض میکنند وضعیت شخص ربطی به طبقه و جنسیت و قومیت و جایگاه اجتماعیاش ندارد. برهمیناساس، بسیاری از تمرینهایی که در این کتابها ارائه شدهاند هم بر اساس یک ذهنیت لیبرال نوشته شده که در آن فرد جدا از جامعه، کاملا منطقی و مسلط بر زندگی خویش است و خودش باید به داد خودش برسد. برنز مدام تاکید میکند که باید میان افکار منطقی، واقعبینانه و عینی، و افکاری که غیرمنطقی، مخرب و بدون ریشه در واقعیت هستند تمیز داد. برنز میگوید: «ایرادهای فکری که تو را افسرده میکنند را شناسایی کن و تغییر بده.» فرد در این رویکرد مقصر افسردگیاش است و کافیست خود را از احساسات بیمنطق و آشفته و انتزاعی پاک کند که صبحها شاداب از رختخواب بیرون بیاید. در نگاه لیبرال، نه تنها فرد افسرده مسئول وضعیت خود است، بلکه به خاطر تاثیر منفیاش بر بقیه، یک معضل اجتماعی هم محسوب میشود.
زمامداری لیبرال و کتابهای خوددرمانی
برنز در کتاب خود، افسردگی را یک عارضهی شناختهشده با یک سری نشانههای مشخص و قابلاندازهگیری در نظر میگیرد. در کنار محدودکردن حوزهی وسیع افسردگی، دومین مشکل این برخورد نشانه-محور این است که دلایل بروز افسردگی همواره مسکوت میمانند. با حذف بحث در مورد ریشهی افسردگی، برنز در واقع راههای دیگر برای درمان این بیماری را هم حذف میکند و قید هر نوع تحلیل اجتماعی و سیاسی و تاریخی را میزند.
آمار بالای فروش کتابهای خودیاری و هجوم مردم برای استفاده از آنها نشانگر نوعی سیاست زمامداری لیبرال است که، به تعبیر فوکویی، مسألهی مراقبت از سلامت روان را امری خصوصی تلقی میکند، آنرا به گردن شخص میاندازد و از حیطهی وظایف و مسئولیتهای اجتماعی دولت خارج میکند. کتابهای خودیاری دقیقا بر سه ویژگی فردی در زمامداری لیبرالیستی استوارند: عقلانیت، حریم خصوصی و استقلال. در رویکرد آنها، خوانندهی کتاب لزوما دوگانهی رویکرد منطقی در برابر رویکرد غیرمنطقی را مصادف با سلامتی در برابر بیماری فرض میکند. ایدهآل در این نگاه یک فرد عاقل است که بر اساس تصمیمگیریهای درست که به او پیشنهاد شده میتواند از مشکلش رها شود و به یک «شهروند فعال» تبدیل شود؛ شهروندی که با خرسندی هر روز سر کار میرود، تولید دارد و برای جامعهاش سودمند است. چنین شهروندی در کنار کار، وقتش را در کنار خانوادهی خود و یا در جهت رشد فردی میگذارد و زمانش را با فکرکردن دربارهی مسائل پیچیده و بیجواب سیاسی و اجتماعی تلف نمیکند. با این تفاسیر، افسردگی امری خصوصی محسوب میشود و فرض بر آن است که مشکلی در ذهن و روان شخص، و نه در جامعه، عامل آن است.
تقسیم فضای جامعه به عمومی و خصوصی یکی از ارکان زمامداری لیبرالیسم برای کنترل رفتار، خواستهها و اهداف شخص است. فرد در این تقسیمبندی فرض میکند که با وجود اینکه دولت «ناچار است» فضای عمومی را کنترل کند، فضای خصوصی شخص از آن خود اوست. بهاینترتیب، اگر مشکلی در حریم خصوصی پیش آمده، مسئولش خود شخص است، حال آنکه کیفیت فضا و زندگی خصوصی هر فردی کاملا نشات گرفته از زندگی اجتماعی او و تجربهاش در فضای عمومی است؛ واقعیتی که نگاه لیبرال از تحلیل و توجه به آن سرباز میزند.
دولت در ذهنیت زمامداری لیبرال وظیفهای در قبال سلامت روان و امنیت عاطفی مردم احساس نمیکند. اینکه چه سیاستها و رویهها و ساختارهای سیاسی به بروز معضلات روانی منجر میشوند دیگر محل سوال نیست. دولت ترجیج میدهد در قبال این که اتباعش چه حالی دارند نه مسئولیتی به گردن بگیرد و نه هزینهای کند. به همین دلیل هم نیازی به تغییر اوضاع و بهبود محیط اجتماعی و سیاسی نیست. محل درمان به حریم شخص فردی و اوقات فراغت او برای پرسهزنی در کتابفروشی منتقل میشود. پشتوانهی دیگر این انتقال درمان از محیط عمومی به شخص، فهم لیبرال از استقلال فردی است. نگاه لیبرال ادعا میکند که افراد افسرده تحت کنترل دولت نیستند و در مسیر درمان خود آزادند. اما در قلب این استقلال، اتفاق مهمی که میافتد این است که مسئولیت درمان از دولت سلب میشود و رفتار و انتظارات افراد از دولت تعیین میشود. سیستم زمامداری لیبرال و تولیدات فرهنگی این سیستم، از جمله کتابهای خودیاری، ادعای استقلال فرد تحت حکومت لیبرال را به ابزاری برای حکومت و نوعی تکنولوژی برای مدیریت و کنترل اتباع تبدیل میکنند.
کتاب احساس خوب برنز مانند بیشتر کتابهای دیگر خودیاری در واقع فرد را در جهت حضور و تولید بهینه در نظام لیبرال سوق میدهند. آنها به دنبال تولید شهروند فعال هستند؛ شهروندی کاملا «منطقی» که اگر افسرده شده، مشکل از خود اوست و نه از بیرون. حتما یک ضعف درونی دارد و حالا باید خودش وقت بگذارد و هزینه کند و با کمک ابزار خودیاری در قالب یک کتاب ساده و ارزان و در دسترس موظف است از مکافات بیمنطقی خودش رها شود.