آریل شارون، نخست وزیر سابق اسرائیل، در زمان ساخت شهرکهای یهودینشین در غزه، آٰرزویی کرد که برای مخاطبان تکاندهنده بود. شارون گفت: «میخواهم چراغ خانهی هر یهودی حتی در فاصلهی ۵۰۰ متری از خانههای فلسطینیها روشن و واضح دیده شود.»
از نظر لارا شیهی و استفان شیهی سیاست شارون همانطور که از این نقل قول هم بر میآید، نه تنها نفوذ به خاک و محل زندگی اعراب، بلکه برهمزدن سلامت روان و آسایش روانی روزمرهی آنها بود. این دو روانکاو، نظریهپرداز، و فعال سیاسی اهل لبنان، در کتاب روانکاوی در سرزمین اشغالی در پی این هستند که در جدیدی به روی روانکاوی باز کنند؛ رویکردی که مناسب با واقعیت زندگی در سایهی سیاستهای اسرائیلی باشد که نهتنها به شکل روزمره حیات و معاش فلسطینیها را مورد هدف قرار میدهد، بلکه عامدانه در جهت تزلزل سلامت روانی فلسطینیها نیز قدم بر میدارد.
لارا و استفان شیهی در این اثر به لزوم کار دانشگاهی و حرفهای برای ایجاد رویکردی تازه به روانکاوی سرزمینهای اشغالی اشاره میکنند: رویکردی که بر نظریات ضداستعماری فرانس فانون، منتقد سیاهپوست فرانسوی و فعال سیاسی جنگ تکیه دارد. همچنین نظریات ضداستعماری و آزادیبخش در این رویکرد تازه با دیدگاهها و تجربیات روانکاوان، روانشناسان و دیگر متخصصان سلامت روان فلسطینی پیوند خورده است؛ یعنی متخصصانی که تجربهای دست اول و نزدیک از شرایط زندگی تحت اشغال و نیز فرهنگ محلی دارند.
لارا و استفان شیهی به این اشاره میکنند که سیاست اسرائیل بر علیه مردم فلسطین، سیاستی کنترلگر است. به این معنا که نه تنها کشور فلسطین را اشغال کرده است، بلکه نوع اشغال به نحوی است که فلسطینیان، حتی در محدودهی خاک فلسطین احساس خفگی و زندانی بودن دارند. چراغهای روشن شهرکهای اسرائیلی، که آریل شارون به آن اشاره کرده است، تنها بخشی از سیاستهای کنترل روانی بر علیه فلسطینیان است. این کار در راستای هدف حذف مردم فلسطین از سرزمین آباء و اجدادیشان است. در واقع مجموعهی شهرکها، پستهای بازرسی، دیوارها، مرزها، بزرگراهها، جادهها، حصارها و مناطق ممنوعه، ابزارهایی برای کنترل همهجانبهی افراد هستند؛ کنترلی که از هر جهت زندگی فلسطینیان را احاطه کرده است. از دید این پژوهشگران، منازعات گفتمانی، نهادی، ایدئولوژیک، سیاسی، حقوقی، فنی و نظامی، همه به گونهای در هم تنیده شدهاند که تاثیراتی آشکار و هدفمند بر روی فلسطینیان دارند.
به همین سبب، لازم است تا از زاویهای دیگر به روانکاوی در سرزمینهای اشغالی نگاه کرد؛ روانکاوی در وهلهی نخست منجر به رهایی بیمار از رنج میشود و در وهلهی دوم به تحلیل رابطهی بیمار و فضای استعمار در جامعه، محله و خانه میپردازد.
اهمیت مشکلات یک جامعهی مستعمره و تحت حکومت آپارتاید، باید در کنار و همزمان با اهمیت مشکلات درون خانه بررسی شوند. در نتیجه، روانکاوی در سرزمینهای اشغالی نگاه و زاویهای را وارد جلسات درمانی میکند که از شرایط خاص زندگی در فلسطین باخبر است، نسبت به مسائل خانوادگی و فرهنگ بومی و مردمی ملاحظه دارد و از نزدیک و عمیقا با آنها آشناست؛ روابط خانوادگی و روابط اجتماعی را درک میکند و به نکات ریز روابط بین زن و مرد در فرهنگ فلسطین آگاه است. هدف این است که مسیری برای بومیکردن تئوریها، تمرینها و متدهای روانکاوی ایجاد کرد. روانکاوی سرزمینهای اشغالی پیرو مکتب خاصی نیست؛ اما به مکتبهای فکری ضداستعماری و فمینیستی نزدیکتر است. این رویکرد همچنین و از سویی به دنبال شکستن رابطهی قدرت بین فلسطینیان و اسرائیل است و سعی دارد اعتماد به نفس را به فلسطینیها بازگرداند. برای رسیدن به این هدف نیز از تجربیات و روشهای روانکاوی بومیهای دیگر مناطق دنیا استفاده میکند؛ به طور مثال از آفریقایی-آمریکاییها، فمینستهای سیاهپوست، بومیهای کانادا و دیگر مناطق درس میگیرد. نقطهی اشتراک این مکاتب فکری، مقابله با استعمار و نگاه شرقشناسانه است؛ نگاهی که به مردم استعمارزده به دید «دیگری» نگاه میکند و او را پایینتر از خود میداند و تحقیر میکند.
بحث استعمار در روانکاوی رایج امروزه «عادیسازی» شده است و جوانب مختلف استعمار با اصطلاحاتی چون «تروما» و «خشونت» و «انعطاف» وارد این حوزه شدهاند. در صورتی که، مشکلات استعمار و اشغال در روانکاوی سرزمینهای اشغالی به عنوان فرایندی ادامهدار دنبال میشود. از دیگر خصوصیات مهم چنین رویکردی، استفاده از زبان عربی به عنوان زبان اول جلسات روانکاوی و همچنین جلسات روانکاوان با همدیگر است. با از بین رفتن مرز ترجمه بین روانکاو و بیمار، و صحبت کردن به زبان عربی به جای انگلیسی و عبری، بسیاری از مشکلات به راحتی به روانکاو منتقل میشود. صحبت کردن به زبان عربی در این میان نوعی فعالیت ضد استعماری هم تلقی میشود. فعالیتی که بر روی اتحاد میان اعراب تاکید دارد و به آنها اعتماد به نفس میدهد. استفاده از زبان عربی به عنوان زبان مشترک فلسطینیان را از منزوی شدن رها میکند. استفاده از زبان عربی باعث میشود تا جایگاه روانکاوان اسرائیلی به عنوان واسطه از معادله میان بیمار و روانکاو حذف شود و به این ترتیب فلسطینیان در این زمینه مستقل باشند و دست به توسعه نوعی از رویکرد بزنند که با شرایط محلی و فرهنگی خودشان تناسب و نزدیکی بیشتری دارد.
روانکاوان فلسطینی با نوع دغدغههای بیماران فلسطینی آشنا هستند. نوعی ترس، احساس خفگی، و میل به مرگ در بین مراجعین مشترک است. مراجعین نه تنها با حکومت اشغالگر اسرائیل مشکل دارند، بلکه دارای درگیریهای خانوادگی و شخصی هستند که با زندگی زیر سایهی اشغال تشدید میشود. یکی از مراجعینی که تحت درمان یک روانکاو فلسطینی است این حس مداوم را داشته که دوست دارد بمیرد. انگیزهای برای ادامهی زندگی نداشت. این بیمار بعد از چند جلسه با روانکاو فلسطینی احساس بهتری نسبت به زندگی خود دارد. روانکاو اعتراف میکند که تنها با او صحبت کرده است. او روش درمان خاصی به کار نبرده و دارویی تجویز نکرده است. اما صرف صحبت کردن با روانکاو فلسطینی حال بیمار را بهتر کرده. بیمار در طی جلساتی که با روانکاو داشته از مشکلات خانوادگیاش در غزه گفته و بعد از چند جلسه احساس کرده که «خود را بهتر میشناسد.»
در این تحقیقات معلوم شد که این روانکاوان، بدون نیاز به پیشبرد روش درمان خاصی حال بیمار را بسیار تغییر میدهند. در حقیقت معلوم شد که به دلیل آگاهی روانکاوان فلسطینی از فرهنگ داخلی درون خانهها و روابط خانوادگی، درک عمیقتری نسبت به موضوع مطرح شده توسط بیمار دارند. به عنوان مثال، زن فلسطینی که با پدر، برادر و همسر خود مشکل دارد و آزادی عمل در زندگی از او گرفته شده است، بهتر میتواند مشکلاتش را با روانکاو فلسطینیاش در میان بگذارد و درک رواندرمانگر فلسطینی در مورد مشکلات او متفاوت است.
پایهریزی تئوری روانکاوی فلسطینی، در کتابی که لارا و استفان نوشتهاند، مبحثی را باز کرده است که برای کسانی که خدمات روانکاوی ارائه میکنند بسیار سودمند است. لارا و استفان شیهی معتقدند که روانکاوی سرزمینهای اشغالی این پتانسیل را دارد که ذهنیت فلسطینیان را تغییر دهد و تصور فضایی خارج از اشغال برایشان ممکن شود. این روانکاوی نه تنها امکان دوام آوردن در زیر سایهی صهیونیسم را به بیماران یاد می دهد، بلکه آنها را برای اتحاد، فعالیت سیاسی و آزادی از این شرایط آماده میکند. این روش روانکاوی به دنبال راهاندازی یک قدرت برتر، برای ایجاد سلامتی همگانی در فلسطین است. تاکید روانکاوی فلسطینی بر روی «نفس» فلسطینی بودن است. «نفس» در زبان عربی به معنی روحیه، جان، فکر و هستی او است. چیزی که زبان، روایات و فکر فلسطینی در آن جای گرفته است.
از نظر نویسندگان، یک روانکاو اسرائیلی قادر نیست موضعی خارج از منفعت سرزمین اشغالی اتخاذ کند. دیدگاه او نمیتواند جدای از دیدگاه سیاستمداران اسرائیلی باشد که همیشه به دنبال راهی برای دور کردن و خفه کردن فلسطینیها هستند؛ روانکاو اسرائیلی به چشم یک مزاحم یا موجودی دستوپاگیر به فلسطینیها نگاه میکند. در حالی که روانکاو فلسطینی قصد دارد که دنیای درونی مردم فلسطین را تقویت کند تا به آنها اعتماد به نفس بدهد. هدف نهایی روانکاوی فلسطینی آزادی مردم فلسطین است. روانکاو اسرائیلی، هیچگاه نمیتواند تماما خیرخواه بیمار فلسطینیاش باشد، زیرا حضور او خود یکی از دلایل بیماری مردم فلسطین است. اما روانکاو فلسطینی امیددهنده است. او افقی ورای دیوارهای سرزمین اشغالی را به مردم فلسطین نشان میدهد و و امکان آزادی را به آنها یادآوری میکند.