جوانانی که در برابر حکومتهای اقتدارگرا سلامت و امنیت خود را به خطر میاندازند، برای چه مبارزه میکنند؟ تین یوئت تینگ جامعهشناس هنگکنگی که با گروهی از جوانان دموکراسیخواه این منطقه پس از اعتراضات سال ۲۰۱۴ مصاحبه کرده است میگوید که برای بسیاری از آنان این مبارزه بر سر آینده است.
بحران دموکراسی در هنگکنگ
با بیانیهی مشترک سال ۱۹۸۴ بریتانیا و جمهوری خلق چین، قرار شد پس از پایان دورهی «معاهدهی الحاق قلمروی هنگکنگ» این سرزمین به چین باز گردد، و در عین حال، نظام اقتصادی و اجتماعی هنگکنگ به مدت ۵۰ سال نسبتاً بدون تغییر باقی بماند، و هنگکنگ حداقل تا سال ۲۰۴۷ تبدیل به «منطقهی اداری ویژه» (special administrative region) شود.
بهاینترتیب، هنگکنگ تحت اصل «یک کشور و دو نظام» قدری استقلال داشت و به همین دلیل، به قول تینگ، صرف واگذاری این منطقه به چین باعث اوجگیری ملموس حرکتهای دموکراتیک نشد. اما چین پس از دردستگرفتن هنگکنگ به تضعیف نیروهای دموکراسیخواه پرداخت و گام نخستش در این راه تغییر نظام انتخاباتی بود.
در سال ۲۰۰۴، حکومت چین رأیگیری عمومی برای انتخاب «رئیس اجرایی» را، که قرار بود سال ۲۰۱۲ در هنگکنگ سر کار بیاید، لغو کرد. در ۲۰۰۷، نهایتاً مقرر شد که رئیس اجرایی در سال ۲۰۱۷ با انتخابات عمومی بر سر کار بیاید. در عین حال، نیروهای طرفدار چین در ادارهی هنگکنگ مقرراتی برای اعمال نوعی نظارت استصوابی جهت تأیید صلاحیت نامزدها وضع کردند که تأثیر عمومیبودن رأیگیری را خنثی میکرد
فرایند نامزدی برای منصب ریاست اجرایی تبدیل به محل نزاع شد. دموکراسیخواهان که میترسیدند نظارت بر ثبت نام نامزدان، انتخابات را بیمعنی کند، اصرار کردند که باید نوعی نظارت مدنی بر ثبت نام نامزدان برقرار شود و، بهاینترتیب، میخواستند کمیتهی مسئول نظارت استصوابی را دور بزنند؛ اما دولت چین فوراً این درخواست را رد کرد.
جنبش دموکراسیخواهی هنگکنگ در طول سالیان از ساختار حزبی دور شده بود و در این زمان دیگر مهمترین راهکار مبارزهی دموکراتیک به جای سیاست حزبی، تظاهرات تودهای بود.
در زمان مورد بحث، مهمترین کارزار سازماندهی تظاهرات و مقاومت مدنی مردمی جنبش «اشغال مرکز با عشق و صلح» بود که در ژانویهی ۲۰۱۳ تأسیس شد و دانشگاهیان و استادان دانشگاههای محلی هدایتش میکردند.
کارزار «اشغال مرکز» حرکتهای خشونتپرهیز خود را بهدقت طراحی میکرد و با تدوین و انتشار راهنماهایی روی اینترنت در اختیار مردم میگذاشت.
اما جوانترها همیشه با این شیوهها کار نمیکردند و کنار نمیآمدند و در مواقع خاص مبارزهی ستیزهجویی مخصوص به خود را داشتند؛ همین مبارزهطلبی بود که در نهایت نیروی محرکهی جنبششان شد.
چینیها برای مهارزدن به جنبش دموکراسی هنگکنگ در ۳۱ اوت ۲۰۱۴ فرمانی با عنوان «برگهی سفید» صادر کردند که ترکیب کمیتهی نظارت بر ثبت نام نامزدهای انتخاباتی (در سال ۲۰۱۷) را مشخص میکرد.
از ابلاغ فرمان «برگهی سفید» چیزی نگذشته بود که دانشآموزان دورهی دوم دبیرستان و دانشجویان هنگکنگی از تاریخ ۲۲ سپتامبر کلاسهای درس را در اعتراض به این فرمان تعطیل کردند. طرف چینی اما به این اعتراضات اعتنایی نداشت و حاضر به گفتگو نبود.
در ۲۶ سپتامبر، دانشجویان و دانشآموزان کوشیدند به میدان اصلی شهر که ساختمانهای حکومتی در آن قرار داشت وارد شوند اما با برخورد سخت پلیس مواجه شدند. برخورد پلیس موجب شد هزاران نفر دیگر به تظاهرات بپیوندند.
در ۲۸ سپتامبر، تظاهرات گستردهی مردمی هدف شلیک گاز اشکآور و اسپری فلفل قرار گرفت، و مردم برای دفاع از خود در برابر پرتابههای گاز از چتر استفاده کردند: نام «جنبش چتر» از همینجا آمده است.
برخورد پلیس باعث شد باز هم مردم بیشتری به تظاهرکنندگان بپیوندند و شمار تظاهرکنندگان در اوج جنبش به بیش از دویستهزار نفر رسید (در این زمان جمعیت هنگکنگ حدود هفتمیلیون و دویستهزار تن بود).
این تظاهرات گسترده که در مجموع حدود ۷۹ روز طول کشید بزرگترین حرکت جمعی در تاریخ هنگکنگ به شمار میرود.
ناکارآمدی چهارچوبهای نظری غربی
تینگ ابتدا به بررسی چهارچوبهای نظری موجود در مطالعهی جنبشهای جوانان میپردازد و میگوید که در غرب هر روز بیشتر و بیشتر فعالیت جوانان را در چهارچوبهایی چون «سیاستِ سبک زندگی»؛ «سیاست هویتی»؛ و «کنشهای مصرفگرایانه» بررسی میکنند.
اما بهرغم این چهارچوبهای نظری شایع در علوم اجتماعی، فعالیت سیاسی جوانان در بسیاری از نقاط جهان بر اساس «نبرد علیه موانع تاریخی» مانند فرهنگهای سیاسی ترسمحور یا قوانین استعماری سرکوبکننده صورت میگیرد؛ پس باید با چهارچوبی متناسب با همین نوع مبارزه مورد تحقیق قرار گیرد.
بنابراین، از نظر تینگ باید رویکردهای دیگری در نظر گرفت که با توسل به آنها بتوان بهتر به مطالعهی کنش و رفتار جوانانی پرداخت که در نقاط مختلف دنیا تحت حکومتهای سرکوبگر زندگی میکنند: یعنی باید از چهارچوب غالب مطالعات غربی بیرون رفت.
چهارچوبی که تینگ برمیگزیند «موضع کنشگری تحولگرا» (transformative activist stance) است. این رویکرد در پی این است که پویایی میان فعالیتهای جوانان و آینده را بررسی کند و ببیند که چگونه جهتگیریها در قبال آینده باعث تعیین مسیر فعالیت سیاسی جوانان در زمان بحران میشود.
چهارچوب تحقیق او مبتنی بر رویکردهایی مانند رویکرد آنا استتسنکو است که میگوید شهروندان وارد فعالیت سیاسی میشوند تا دیدگاههای خود را در سطح جامعه محقق کنند. در این رویکرد، تحول اجتماعی نیز از طریق همین فعالیتها و مبارزات روزبهروز شهروندان رخ میدهد.
از دیدگاه رویکرد تحولگرا، جوانان نیز به این منظور دست به فعالیت سیاسی میزنند که میخواهند دنیای آینده را بر اساس اهداف و مقاصد خود شکل دهند، و از طریق همین فعالیتهاست که درکی جدید از این آینده به دست میآورند و دیدگاههایشان راجع به آن را از نو صورتبندی میکنند.
این چهارچوب دیگر جوانان را عاملانی منفعل در نظر نمیگیرد که صرفاً به سرکوب نیروهای مسلط واکنش نشان میدهند. بلکه آنها را عاملانی میداند که به آیندهی خود تعهد دارند و فعالانه در پی شکلدادنش برمیآیند. از نظر تینگ، برخی از شبکهسازیها و فعالیت جوانان در هنگکنگ را بر همین اساس میتوان فهمید.
تینگ در مطالعهی خود در مییابد که بسیاری از جوانان شرکتکننده در جنبش چتر، در مسیر فعالیت، درکی جدی از «آینده» به دست آوردند و بر اساس این درک، اهداف و برنامههایی را که برای آینده داشتند تغییر دادند و تصمیماتی را که برای زندگی خود گرفته بودند، عوض کردند.
روایت تظاهرکنندگان
تینگ برای این تحقیق به سراغ تظاهرکنندگان میرود تا با مصاحبههای تخصصی ببیند آنها دلایل حضورشان در این جنبش را چگونه بازگو میکنند.چنان که خود میگوید، کاری با فراروایتها یا گفتارهای سیاسی شکل گرفته در جنبش و حول آن ندارد و برایش مهم است ببیند خود افراد چگونه حضورشان را روایت میکنند.
او با ۱۷ نفر (ده مرد و هفت زن) از شرکتکنندگان در جنبش مصاحبه کرده است که بین ۱۴ تا ۲۹ سال سن داشتند و طبق معیارهای سنی نهادهای مختلف بینالمللی جوان به شمار میآیند.
یکی از این فعالان «سالی» است که در اولین موج اعتراضات، به قصد اشغال میدان اصلی شهر، حضور داشته است. «سالی» از جمله کسانی است که وقتی به تظاهرات پیوست که فهمید گروهی از دانشجویان معترض را دستگیر کردهاند.
«سالی» میگوید چیزی که موجب پیوستن او به اعتراضات شد صرف فکرکردن به آرمانهای دموکراسی و آزادی نبود، بلکه آرزوهای مشترکی بود که فکر میکرد با دانشجویان دستگیرشده دارد و میدید که دارد بر باد میرود.
«سالی» میگوید این دانشجویان چیزی بیش از انتخابات آزاد نمیخواستند: آنها فقط عدهای دانشجو بودند و پلیس نباید با آنها با خشونت برخورد میکرد و حال که به خود اجازه داده بود با آنها با خشونت برخورد کند حتماً به خودش اجازه میداد با همهی ما از این به بعد همینطور برخورد کند و لازم بود که به این برخورد حکومت اقتدارگرا بگوییم: نه!
دانشجوی دیگری که تینگ با او مصاحبه کرده «سامانتا» است. «سامانتا» نیز با دیدن خبر دستگیری دانشجویان به جنبش چتر پیوسته است و به تینگ میگوید ما در برابر این دانشجویان مسئول بودیم چون آنها آیندهی هنگکنگ هستند. آنها کسانی هستند که عاقبت مسئول این جامعه خواهند بود. بنابراین میشود گفت ما برای حفظ آیندهمان دست به اعتراض زدیم.
تظاهرکنندهی دیگری که تینگ با او صحبت کرده، «اریک» است؛ جوانی که اصلاً قصد نداشت به تظاهرات برود و در یکی از روزهای اعتراض داشت به خانه برمیگشت تا استراحت کند، اما در ایستگاه مترو وقتی منتظر قطار بود، بدون اینکه کاری کرده باشد، هدف شلیک گاز اشکآور و فلفل قرار گرفت چون پلیس میخواست مردم را از ایستگاه متفرق کند.
«اریک» میگوید از این برخورد عصبانی شدم: «با من دیگر چرا این کار را کردند؟! من که کاری نکرده بودم! حتی شعار هم نداده بودم.» احساس مظلومیت و خشم در «اریک» شعله کشید و، در عین حال، به این نتیجه رسید که «اگر امروز بیهیچ هشداری به من گاز اشکآور شلیک کردند، فردا میتوانند مثل واقعهی میدان تیان آن من (در ۱۹۸۹) با گلولهی تانک به من شلیک کنند.» از این به بعد او تقریباً در همهی روزهای اعتراضات شرکت کرد.
تغییر تصویر آینده
برای این جوانان، تصور از آینده طی جنبش ثابت نماند. ابتدا از تصویری که داشتند برای شرکت در اعتراضات انگیزه گرفتند، اما تحولاتی که پیش آمد و تجربیاتی که از سر گذراندند، تصویر جدیدی از آینده برایشان رقم زد.
«سم» از دیگر جوانانی است که تینگ با او مصاحبه کرده است. «سم» شرح میدهد که رویکرد سیاسیاش به دولت چین پس از اعتراضات عوض شد: «طی جنبش فهمیدم که حکومت هنگکنگ به خواست دموکراسی و عدالت پاسخی جز سرکوب نخواهد داد. فهمیدم که سیاست آیندهی هنگکنگ صرفاً تبعیت از چین خواهد بود.»
درک مشابهی باعث شد که «جان»، جوان فعال دیگر، رویکرد سیاسیاش را عوض کند: «ما طی ماههای جنبش فعالیت مسالمتآمیز داشتیم، اما هیچ دستاوردی نداشتیم. جنبش که به پایان رسید، من دیگر موضع دموکراسیخواه صلحجویانه نداشتم و به موضعی رادیکال رسیده بودم.»
ماهها اعتراض ناکام فقط بر دیدگاهها و مواضع سیاسی بیواسطهی جوانان تظاهرکننده تأثیر نگذاشت، چشمانداز آنها برای زندگی شخصیشان در آینده را نیز عوض کرد.
«سانی» که پدر و مادرش هر دو عضو نیروی پلیس هنگکنگ بودند و خودش هم قرار بود به همین نیرو بپیوندد به تینگ گفت که دیگر نمیخواهد در آینده چنین شغلی داشته باشد چون شرکت در جنبش چتر به او نشان داد که پلیس چه خشونتهایی ممکن است با مردم بکند.
«کاترین» که از معترضان بود، میگوید: «طی جنبش چتر فهمیدم که چیزهای بسیاری هست که مهمتر از اهداف شخصی من در زندگی است… قبلاً میخواستم دو تا بچه داشته باشم. اما الان اگر قرار باشد اوضاع سیاسی و اجتماعی هنگکنگ همینطور بماند، ترجیح میدهم اصلاً بچه نداشته باشم. تا وقتی مشکلاتمان را حل نکنیم و به دموکراسی نرسیم، من همهی توقعاتی را که برای آینده داشتم کنار میگذارم؛ چه خانهای که میخواستم بخرم و چه بچههایی که میخواستم بیاورم.»
نگرانی از آیندهی هنگکنگ بسیاری از جوانان را به فکر مهاجرت انداخته است: کسانی که قصد رفتن نداشتند به فکر مهاجرت افتادهاند، و کسانی که قصد رفتن داشتند فکر میکنند که برنمیگردند.
بهاینترتیب، تحقیق تینگ نشان میدهد که تصویر آینده چه در سطح فردی و چه جمعی امری ثابت نیست. تصویر آینده مردم و خصوصاً جوانان را به حرکت درمیآورد تا برای تحقق تصویر مطلوبی که برای فردا دارند، دست به فعالیت بزنند. اما فعالیت سیاسی به قصد شکلدادن به آیندهی مطلوب، در عین حال، به آنها تصوری از آیندهای میدهد که از پس این کنشها و واکنشها از راه خواهد رسید.