کتاب «فرهنگ خشونت در عراق» اثر سلام عبّود نخستین اثر انتقادی از نوع خود است که به طور مشخص به ادبیات دولتی منتشرشده در طول جنگ ایران و عراق میپردازد. نویسندهی کتاب یکی از مخالفان تبعیدی حکومت بعث است، نویسنده و منتقد عراقی که به سوئد مهاجرت کرد و سالها در آن کشور اقامت داشته است. عبّود در مقدمهی کتابش بهتصریح میگوید که ادبیات تبلیغی در عراق «به این دلیل که در قیاس با آثار دیگر ارزش ادبی کمتر یا بیشتری دارند شایان توجه نیستند، بلکه از این نظر قابل توجهاند که با وضوح بسیار به مضمون تبلیغیشان میپردازند: از نظر آزادی بیان و موضع اخلاقی نویسندگانشان است که باید به چنین متونی توجه کرد.» عبّود اضافه میکند که مهمترین هدفش از نوشتن کتاب، کاوش در این موضوع بوده است که نویسندگان چگونه «توانستند مقصود خود را بیان کنند و با واقعیتی سوگبار و سرکوبگر که آن نظام سیاسی و اجتماعی بیرحم مستقر کرده بود، کنار بیایند.»
جالب است که عبّود کتاب خود را تحقیقی اخلاقی و جامعهشناختی میخواند و نه تحقیقی ادبی؛ کتاب «خطابهای بلند و شورمند» و «تکگویی غمناک اما صادقانه»ای است؛ اما تحقیق دانشگاهی نظاممندی به شمار نمیرود. کتاب عبّود کمابیش رویکردی التیامجویانه دارد؛ آنجا که در مقام داوری میگوید نویسندگانی که از جنگ فرهنگی حکومت بعثی پشتیبانی کردند کارشان را نوعی پالایش میدیدند و از سر بداندیشی به پشتیبانی از چنین سیاستی برنخاستند. عبّود افادهفروشی روشنفکرانی که تحقیق در خصوص چنین آثاری را بیاهمیت میدانند ملامت میکند، چرا که به نظر او این متون تبلیغی تولیدات فرهنگی و منابع تاریخی ارزشمندی هستند که بدون پرداختن به آنها عراقیان محکوم به فراموش کردن درسهای تاریخ و تکرار اشتباهات تاریخیشان خواهند بود. چیزی که عبّود اساساً در پی آن است نوعی جامعهشناسی ادبیات است که از بحثهای معمول ادبی فراتر میرود. بهاینترتیب، دیدگاهی که عبّود به بیانش میپردازد این است که ادبیات در حکومت صدام حسین در واقع در مقام نایب مباحث سیاسی در بازنمایی میراث حزب بعث عمل میکرد.
ارزیابی عبّود از کتاب خودش بسیار صادقانه است؛ در حقیقت کتاب او از نوع مطالعات دانشگاهی ساختارمند نیست، توالی فصلها و بخشها چندان سرراست درنیامده، و در کل کتاب به دلیل اینکه عبّود فصلهایی تطبیقی را راجع به جنگ داخلی اسپانیا و جنگ جهانی دوم و مشتمل بر سنتهای ادبی ملل مختلف در آن گنجانده، سست شده است. اگر نگوییم سبک کتاب روزنامهنگارانه است، میتوان گفت که شبهدانشگاهی است، سبک تلفیقیای که در جهان عرب محبوب است؛ آهنگ ارائهی مطالب کتاب نیز بسیار پرشتاب است گویی نویسنده میکوشد همزمان چندین و چند کار را با هم انجام دهد (مطالعهی ادبی تطبیقی، مطالعهی بینارشتهای «جامعهشناسانه»ی ادبیات عراق، روایت تاریخ حزب بعث و…) با این حال کتاب عبّود بهرغم ضعف ساختاریاش، هنوز هم بهترین منبع کتابشناسی در این موضوع است و او کار تحقیق در این متون را بسیار خوب انجام داده و بحث را نیز بهخوبی ارائه کرده است.
عبّود میکوشد از وجه تطبیقی کتابش در این جهت بهره ببرد که بگوید جنگها لزوماً نویسندگان را از آزادی بیان محروم نمیکنند، مگر در موارد افراطی و نادر حکومتهای فاشیستی، که در آنها سکوت در برابر «زبان افراطکار» ادبیات تبلیغی (به عوض همدستی)، تبدیل به تنها راه مقاومت میشود. عبّود به شرح نمونهی جالب رشدی العامل میپردازد؛ نویسندهای که در دورههای طولانی در طی جنگ بیمار بود، و وقتی مطبوعات در سال ۱۹۸۷ به سراغش رفتند تا با او مصاحبه کنند، از عامل پرسیدند که چرا همهی این مدت ساکت بوده است. عبّود میگوید «به دلیل اینکه جنگ زمان درازی به طول انجامید، هر حیلهای برای گریز از نوشتن راجع به جنگ نهایتاً بیثمر میماند.» علاوه بر این، منتقدان ادبی دولتی خیلی مشتاق بودند برای نویسندگان روشن کنند که معانی پشت نمادگرایی مفرط و بازی با کلماتشان را میفهمند. در تحلیل عبّود، فهم شیوهی کار سانسور عنصری ضروری است. عبّود شرح میدهد چگونه محمد خُضیر، که یکی از بزرگترین نویسندگان عراقی بود، توانست از نوشتن رمان یا داستان کوتاه در حمایت از جنگ خودداری کند. توضیحی که میدهد این است که خضیر با نوشتن مقالات مطبوعاتی در حمایت از جنگ برای خود در کارهای داستانیاش که اغلب بسیار تمثیلی و مبهم بودند، آزادی خرید. بهاینترتیب، به نظر میرسد که حکومت بعث عراق ادبیات را به مثابهی امتداد روزنامهنگاری میدید، و وفاداری اثر نویسندهی مفروض و تعهدش به گفتار حکومتی در جنگ را بر اساس کلیت آثار منتشرهاش، اعم از ادبی و غیرادبی، تشخیص میداد. بنابراین به نظر عبّود ، محمد خضیر چون در مقالات مطبوعاتیاش از حکومت حمایت میکرد، از نوشتن ادبیات جنگی «معاف» شد.
اساس استدلال عبّود این است که کلیت تولیدات ادبی در طول جنگ، به استثناء چند اثر، گفتار حکومت بعث صدام را بازتاب میدادند. نتیجهی این امر آن بود که حکومت فقط وقتی میخواست افکار عمومی را برای صلح با ایران مهیا کند به نویسندگان اجازه داد از واقعیات کریه جنگ بنویسند. گرچه در کتاب بخشی راجع به ظهور حزب بعث و نیز بخشی راجع به خشونت در قرن بیستم گنجانده شده است، اما عبّود تاریخ جنگ را، خصوصاً در ارتباط با آثار ادبی، ارائه نمیدهد تا این استدلال را تقویت کند. عبّود تأکید دارد که خشونت و انقیاد بخش مهمی از میراث فرهنگی بسیاری از ملل را شکل دادهاند، و تلاش برای توجیه آنچه در عراق به دست صدام به وقوع پیوست به عنوان بخش ناگزیری از میراث فرهنگی عراق، «جداً تشبث به استدلالی بیپایه است.» در واقع یکی از نقاط قوت کتاب فرهنگ خشونت در عراق همین است که عبّود منکر اعتبار استثناءانگاشتن این کشور است.
نکتهی ستودنی کتاب این است که عبّود زیر بار «فرقهایدیدن» تبلیغات و ادبیات دولتی نمیرود و میگوید که نویسندگان حامی جنگ در واقع هم از سنیان بودند و هم از شیعیان (نویسندگان کرد از این میان غایب بودند چون هم موانع زبانی آنها را جدا میکرد و هم دلایل راهبردی؛ مانند اینکه به لحاظ جغرافیایی در حاشیهی کشور میزیستند). اگر دوگانهی «ستمدیده» و «ستمگر» را کنار بگذاریم، آنگاه رسیدن به آشتی ملی در عراق آسانتر میشود. عبّود تأکید دارد که کتابش نه «جستجویی سوگبار در پی مجرم گناهکار» است، و نه تلاشی برای «یافتن ستمدیدگان جدید». بلکه «بهرغم همهی آنچه گذشته، و اینکه آیا ما رفتاری را که با یکدیگر داشتیم قابل قبول میدانیم یا نه… باز هم جملگی بخشهایی از یک خویشتن در هم شکستهایم، که نومیدانه در پی بازیافتن پارههای خود است، کسانی هستند که میخواهند این خویشتن را حتی پارهپارهتر کنند، و اندک کسانی نیز هستند که میخواهند پارهها را دوباره به هم پیوند زنند، تا ذات خویشتن ما را از خودخواهی و بیعدالتی و ویرانی بزدایند.»
عبّود از سر نیکخواهی مینویسد، و مسئولانه میخواهد به وظیفهی «شاهد بودن» عمل کند، و در پی این نیست که انگشت اتهام را به سوی کسی بگیرد یا به دیگری بگوید «من از تو بهتر بودم.» با این حال، در نهایت نقد بیامان ادبیات تبلیغاتی، نمایندهی دیدگاهی سیاسی نیز هست، همانطور که دیدگاهی ادبی را نیز بازتاب میدهد، و این دیدگاه اساساً سیاسی، هر قدر هم که سیاستش جذاب باشد، باز لزوماً متضمن عینیگرایی نیست. کتاب عبّود سهم مهم و مفیدی در مباحث فرهنگی عراق داشته است، اما به دلیل لحن پراحساس و ضعف ساختاریاش، از قوت اثری دانشگاهی برخوردار نیست.