پیدایش و گسترش اینترنت به عنوان یک فنآوری ارتباطی جدید تحول شگرفی در تعاملات اجتماعی بشری در ابعاد گوناگون ایجاد کرده است. حرکات اعتراضی و جنبشهای اجتماعی نیز از این تحولات برکنار نبودهاند. جلوههای متعدد رسانههای دیجیتال در حرکات جمعی در کشور ما نیز در بیش از یک دههی گذشته مشهود بوده است. مثلا در جریان جنبش سبز شاید برای نخستین بار در دنیا بود که معترضان از تلفنهای همراه خود برای فیلمبرداری از اعتراضات و همچنین سرکوب خشونتبار ماموران امنیتی استفاده کردند. یا در دی ماه ۹۶ نیز رسانههای مجازی خارج از کشور نقش مهمی در گسترش اعتراضات ضد حکومتی داشتند. به طور کلی پیدایش و گسترش اینترنت باعث چه تغییراتی در حرکات اعتراضی و جنبشهای اجتماعی شدهاست؟
رابطهی اینترنت با جنبشهای اجتماعی و اعتراضی موضوع بحث و تبادل نظر گستردهای بین عالمان اجتماعی بودهاست. از کتابهای مهمی که در چند سال اخیر در این موضوع منتشر شده یکی کتاب توییتر و گاز اشکآور از زینپ توفکچی است. توفکچیِ جامعهشناس استاد دانشکدهی اطلاعات و علوم کتابداری در دانشگاه کارولینای شمالی و ستوننویس روزنامهی نیویورک تایمز است. از آنجا که توفکچی همیشه بر پرسشهای اساسی دنیای معاصر تکیه میکرده، صحبتها و نوشتههای او در سالهای اخیر مورد توجه بسیار تحلیلگران و ناظران بوده است. در ادامهی مقاله با استفاده از کتاب توفکچی دربارهی اینترنت به بررسی برخی تحولات مهمی که اینترنت در حرکات اعتراضی ایجاد کرده میپردازیم.
اینترنت تسهیلات جدیدی را برای جنبشهای اجتماعی فراهم میکند. به طور خاص رسانههای اجتماعی این امکان را ایجاد میکنند که افراد بتوانند کسانی را که همفکر آنها هستند پیدا کنند و با آنها یک جامعهی مجازی تشکیل بدهند، یعنی جامعهای از افراد که لزوما یکدیگر را ندیدهاند یا و در یک مکان نیز حضور ندارند، ولی بخاطر ارتباط مجازی و شباهتهای فکری خود را عضوی از یک گروه بزرگتر میدانند. علاوه بر این، اینترنت این امکان را ایجاد میکند که افراد از نواحی مختلف و با وجود مسافت زیاد در کنار هم به کنشهای جمعی بپردازند. دیگر لازم نیست که برای برنامهریزی یک راهپیمایی، برنامهریزان و شرکتکنندگان از قبل با هم ملاقات کرده باشند.
یکی از خصوصیات برنامهریزی کنش جمعی از طریق اینترنتی خصوصیت خودجوش و خلقالساعه(Ad hoc) آن است. یعنی به جای اینکه از قبل دربارهی نیازمندهای یک حرکت جمعی مثل تظاهرات برنامهریزی شده باشد، وقتی که حرکت راه افتاد افراد از طریق اینترنت وارد عمل شده و بخشهای مختلف کار را که روی زمین مانده به دوش میگیرند. همچنین برنامهریزیهایی که پیش از اینترنت به افراد متعددی نیاز داشت، با وجود اینترنت با تعداد کمتری از افراد امکانپذیرند. مثلا در جریان اشغال میدان تحریر در قاهرهی مصر در اعتراض به حسنی مبارک، معترضان بر اثر زدوخورد با نیروهای امنیتی نیازمند ایجاد کلینیکهایی سرپایی بودند. برنامهریزی برای این کلینیکها و پیدا کردن امکانات برایشان توسط سه نفر داوطلبی انجام شد که حتی در مصر نبودند، بلکه با استفاده از اینترنت و تلفن به پیدا کردن امکانات از بیمارستانهای مختلف و اطلاعرسانی دربارهی آنها به معترضان پرداختند.
امکانات جدیدی که اینترنت برای جنبشهای اجتماعی به همراه میآورد، البته با آسیبپذیریها و شکنندگیهایی نیز همراه هست. سه شکل از این آسیبپذیری در جنبشهای دیجیتال سراسر دنیا قابل مشاهده است: انجماد تاکتیکی، ضعف در تصمیمگیری، رهبری بر اساس محبوبیت به جای مهارت.
انجماد تاکتیکی
چنانکه گفته شد اینترنت امکان بسیج سریع تعداد زیاد از افراد در مدت کوتاه را فراهم میآورد، بدون اینکه سازماندهی گستردهای از پیش انجام شده باشد. این یکی از تفاوتهای مهم بسیج اعتراضی در عصر اینترنتی و عصر پیشااینترنتی است. در دوران پیشااینترنت معمولا بسیج گستردهی جمعیت بدون وجود سازماندهی پیشینی بسیاری دشوار بود. زمانی که جنبشها دست به بسیج گسترده بدون سازماندهی پیشینی متکی بر اینترنت میزنند، این مسئله آنها را دچار دست کم سه آسیب میکند. اولا این جنبشها دچار انجماد تاکتیکی میشوند.
انجماد تاکتیکی مفهوم مقابل ابتکار تاکتیکی است. معمولا وقتی معترضان در برابر حکومت از تاکتیک خاصی استفاده میکنند، پس از مدتی حکومت و مخالفان خود را با این تاکتیک تطبیق داده و به نوعی تاکتیک را خنثی میکنند. در این برهه جنبشها در حالتی میتوانند فعالیتهایشان را ادامه دهند که قادر باشند تاکتیکهای جدیدی را انتخاب کنند. مثلا در جریان انقلاب ۱۳۵۷ معترضان در ابتدا از چهلم کشتهشدگان اعتراضات قبل به عنوان محملی برای اعتراضات جدید استفاده کردند. این تاکتیک حدودا از زمستان ۵۶ تا تابستان ۵۷ استفاده شد. از پاییز ۵۷ اعتصابات کارگران و کارمندان نوع جدید اعتراض بودند و سپس با شروع شدن ماه محرم معترضان به استفاده از مناسبتهای مذهبی برای حرکت اعتراضی خود روی آوردند. در مقابل میبینیم که جنبش سبز پس از اعتراضات ابتدایی مربوط به انتخابات دست به انتخاب تاکتیک جدیدی زد و از مناسبتهای رسمی مانند روز قدس و ۱۳ آبان برای حرکات اعتراضی خود استفاده کرد. اما وقتی که حکومت خود را با این تاکتیک تطبیق داد جنبش سبز نتوانست تاکتیک جدیدی را جایگزین کند. این انجماد تاکتیکی یعنی تکرار یک تاکتیک علیرغم تغییر محیط سیاسی، یکی از آسیبپذیریهای جنبشهای دیجیتال بوده است.
ضعف در تصمیمگیری
دشواری دیگر که جنبشهای دیجیتال با آن دست به گریبان میشوند مشکل تصمیمگیری است. زمانی که فعالان نیاز به برنامهریزی و سازماندهی پیشینی داشته باشند، خود به خود سازوکارهایی برای تصمیمگیری و حل اختلاف را نیز به وجود میآورند، چرا که این سازوکارها لازمهی کار جمعی هستند. ولی جنبشهای دیجیتال که بدون سازماندهی وارد مرحلهی بسیج شدهاند فاقد چنین سازوکارهایی هستند. به طور مثال در جریان اعتراضات پارک گزی در ترکیه وقتی که دولت معترضان را به مذاکره فراخواند، معترضان ناتوان از تصمیمگیری درباره ی این مسئله بودند که آیا در مذاکرات شرکت کنند یا نه و اینکه اگر شرکت کنند چه کسی نمایندهی آنها در مذاکرات خواهد بود و حتی اگر نمایندهای انتخاب کنند آن نماینده در چه چارچوبی به مذاکره بپردازد. همین امر موجب انشقاق بیشتر در بین معترضان و تضعیف مضاعف جنبش شد.
رهبری بر اساس محبوبیت
شکنندگی دیگری که این جنبشها با آن مواجهاند بیرهبر بودن آنهاست. اینکه این جنبشها فاقد رهبری سازمانی و رسمی هستند البته باعث نمیشود که نوعی رهبری عملی یا دوفاکتو در آنها شکل نگیرد. شکلگیری این رهبری دوفاکتو البته وابسته به مختصات و ویژگیهای خاص رسانههای دیجیتال است. کسانی عملا در مقام رهبری قرار میگیرند که محبوبیت آنلاین بیشتری داشتهباشند، یعنی تعداد دنبالکنندگان (فالوئرهای) آنها زیاد باشند و مطالبشان مورد توجه دیگران قرار بگیرد. اما ظرفیتها و مهارتهایی که منجر به کسب محبوبیت آنلاین میشود لزوما مهارتهایی نیستند که لازمهی رهبری کارآمد برای جنبشهای اجتماعی هستند. چنانچه در مقالهی دوم در همین مبحث اشاره شد، رهبری جنبشی نیازمند مهارتهایی مانند اتصالسازی، روایتگری، و طراحی راهبردی است. ولی اینها مهارتهایی نیستند که افراد را لزوما در رسانههای اجتماعی محبوب کنند. رهبران دوفاکتوی عصر دیجیتال به این ترتیب رهبرانی تکپر یا بسیجگر میشوند که فاقد توان سازماندهی هستند. مشکل دیگر این رهبران این است که در فضای بیرحم آنلاین ممکن است انرژی آنها تحلیل رود و عملا پس از مدتی از دور خارج شوند.
در مجموع به نظر میرسد که تاثیر اینترنت بر جنبشهای اعتراضی تاثیر صفر و یکی و ساده نیست که یا اینترنت موجب تقویت اعتراضها شده باشد یا به عنوان عامل تخدیر و سرگرمی آنلاین موجب تنبلی و دلخوشی بیدلیل کاربران. رسانههای دیجیتال از یک سو امکاناتی جدید را برای حرکات اعتراضی فراهم آوردهاند که در مقایسه با دوران پیشااینترنت کاملا بیسابقه بوده است، و هم در کنار امکانات جدید شکنندگیهایی را برای حرکات اعتراضی و فعالیتهای مدنی ایجاد کردهاند. شناخت این امکانات و شکنندگیها این فرصت را به ما میدهد که بتوانیم در عین استفاده از ظرفیتهای جدید برای شکنندگیها نیز چاره و تدبیری بیاندیشیم.