خارج از ایران

بدفهمی تمدن‌ها: مورد ایران

جهان اسلام از نظریه‌های امپریالیسم استفاده کرده تا به تحلیل بحران خویش نپردازد: زیرا اگر امپریالیسم مسئول وضعیتی نباشد که جهان اسلام خود را در آن می‌یابد، گناه این وضع اساساً بر گرده‌ی سنت متصلبی خواهد افتاد که به انحطاط تاریخی و زوال اندیشه‌‌ی جهان اسلام منجر شده است

اولین دختران مدرسه‌‌های ایران

زنان ایرانی در غیاب حمایت دولتی و با وجود مقاومت‌ها و حملات سهمگین، خودشان بنیادهای آموزش جدید را برای دختران پی‌ریختند و گسترش دادند، و از آن محافظت کردند. در کنار کوشش طاقت‌فرسا برای نگه‌داشتن و گسترش‌دادن مدارس زنان پیوسته تلاش کردند تا دولت را مجبور کنند حق تحصیل زنان و وظیفه محافظت از مدارس دخترانه را بپذیرد

زنان مبارزی که پیشگام اعتصاب غذا شدند

اعتصاب غذا عملی مردانه بود تا اینکه در سال‌های آغازین قرن بیستم ورق برگشت: صدها زن فمینیست خواهان حق رأی در زندان‌های انگلیس دست به اعتصاب غذا زدند، و بدین ترتیب این شیوه از مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز را برای پیشبرد جنبش برابری‌خواهی به جهان معرفی کردند. مطبوعات انگلیس اعتصاب‌کنندگان را دیوانگانی دچار «هیستری زنانه» خواندند که باید «از گرسنگی تلف شوند!» اما کور خوانده بودند.

خشکاندن دریا: بلندپروازی‌های شوروی و مرده‌ریگش

یکی از بزرگ‌ترین فجایع زیست‌محیطی کره‌ی زمین در اثر برنامه‌های بلندپروازانه‌‌ی «توسعه» و «نیل به خودکفایی» در شوروی اتفاق افتاد. زمامداران شوروی طرح‌های عظیمی برای دست‌کاری منابع آبی اجرا کردند. بعد که عواقب ناگوار این طرح‌ها نمایان شد، باز طرح‌های عظیم دیگری ریختند برای دست‌کاری دوباره‌ی منابع آبی تا بلکه آسیب‌های دست‌کاری قبلی جبران شود

اعتصاب غذا: یکی از موفق‌ترین کنش‌های خشونت‌پرهیز

در طول قرن بیستم، اعتصاب غذا در ۱۲۷ کشور جهان گزارش شده است. در حدود ۸۰درصد موارد، مطالبات اعتصاب‌کنندگان معطوف به دولت است. داده‌های موجود نشان می‌دهد که بیش از ۷۵درصد موارد اعتصاب غذا موفق بوده‌اند و به همه یا بخشی از مطالبات دست یافته‌اند. چنین آماری اعتصاب‌غذا را به یکی از موفق‌ترین کنش‌های خشونت‌پرهیز بدل می‌کند

راز بقای حکومت‌های انقلابی ستیزه‌جو

حکومت‌های اقتدارگرایی که از انقلاب‌های خشونت‌بار اجتماعی به وجود آمده‌اند و از مراحل اولیه‌ی تنش‌های انقلابی جان به در برده‌اند، به‌ طور متوسط سه برابر حکومت‌های اقتدارگرای غیرانقلابی دوام داشته‌اند. این حکومت‌ها همچنین در برابر مشکلاتی چون دشمنی خارجی و بحران‌های اقتصادی نیز تاب آورده‌اند. چرا؟

زد‌و‌بندهای نخبگان سر جانشینی رهبری

در مرحله‌ی انتقال قدرت و جانشینی رهبری در شوروی و چین، نه روابط جناحی و ساختارهای حزبی اهمیت چندانی داشتند، و نه برنامه‌ها و گرایش‌های سیاسی. رقابت بین جناح‌ها و درباره‌ی برنامه‌ها و گرایش‌های سیاسی نبود؛ برعکس، این افراد بودند که با هم سر جانشینی نزاع می‌کردند

چرا چین راه‌های فرار از سانسور را باز می‌گذارد؟

نظام سانسور اینترنت در چین شبیه سدی آهنین و غیرقابل نفوذ نیست، اتفاقاً درزها و منفذهای متعددی در آن تعبیه شده که شهروند صبور و سمج از طریقشان می‌تواند به محتوای دلخواه دست یابد. اما این عیب و ایراد سیستم سانسور در چین نیست؛ این سیستم عامدانه‌ رخنه‌پذیر طراحی شده است. چرا؟

سرکوب برای کسب مشروعیت؟

مستبدان گاه از سرکوب به عنوان ابزاری برای کسب مشروعیت در میان «شهروندان ناظر» استفاده می‌کنند. واکنش «شهروندان ناظر» یا همان جمعیت خاموش به سرکوب دولتی معادله‌ی هزینه‌فایده‌ی خشونت سیاسی را شکل می‌دهد. این دسته از شهروندان نقش مهمی ایفا می‌کنند، چرا که پس از مشاهده‌ی سرکوب دولتی ممکن است یا از حکومت حمایت کنند، یا با آن مماشات کنند، و یا علیه حکومت شورش کنند

آرژانتین ۱۹۷۸: مرگ دست در گردن فوتبال

آرژانتین در جام جهانی ۱۹۷۸ دچار سردرگمی و بحرانی اخلاقی شد. آیا حمایت از تیم ملی و میزبانی آرژانتین به معنی سرپوش گذاشتن بر جنایت‌های دیکتاتوری نظامی نیست؟ گروهی از فعالان حقوق‌بشر و مخالفان سیاسی در تبعید کمپینی برای تحریم جام‌جهانی آرژانتین به راه انداختند. اما در کشوری که شیفته‌ی فوتبال است، کمپین تحریم به مساله‌ای اختلاف‌برانگیز میان مخالفان سیاسی رژیم آرژانتین تبدیل شد

وقتی مخالفان برده‌داری متهم به تندروی شدند

مدافعان نظام برده‌داری هیچ نوع نقدی را بر‌نتابیدند، حتی وقتی این نقدها محتاطانه طرح می‌شد بلکه خاطر برده‌داران مکدر نشود. تلاش بی‌رحمانه‌ی برده‌داران برای ساکت کردن مخالفان و تک‌صدایی کردن جامعه به تراژدی‌ای ملی منجر شد. آن‌ها در سرکوب بحث موفق بودند اما همین توفیق کار را به جنگی خونین و خسارت‌بار کشید

با چه ملاکی می‌توانیم در انتخاب‌های سرنوشت‌ساز اطرافیان‌مان دخالت کنیم؟

آیا ما اخلاقاً حق داریم در انتخاب‌هایی که دیگران به قصد خودسازی مستقل خود انجام می‌دهند دخالت کنیم؛ یعنی در انتخاب‌هایی که افراد می‌خواهند از طریق آن تجربه‌ی تحول‌آفرینی را از سر بگذرانند و کشف کنند که با این تجربه چه کسی خواهند شد؟ ملاک انتخاب برای دخالت کردن یا نکردن چیست؟