دانـ‌شـ‌کـ‌ده

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ژوست یونگردن:

کردهای شمال سوریه: خودگردانی دموکراتیک آنارشیستی

یک تعاونی زنان در منطقه‌ی روژاوا (ANF / NÛJIYAN ADAR)

ژوست یونگردن:

کردهای شمال سوریه: خودگردانی دموکراتیک آنارشیستی

– مقاله ۱۸
ژوست یونگردن استاد جامعه‌شناسی دانشگاه واگنینگن در هلند است. این گزارش مختصری است از منبع زیر:

Jongerden, Joost. “Governing Kurdistan: Self-Administration in the Kurdistan Regional Government in Iraq and the Democratic Federation of Northern Syria”, Ethnopolitics, Vol. 18, No. 1, 2019. 

یک تعاونی زنان در منطقه‌ی روژاوا (ANF / NÛJIYAN ADAR)

ژوست یونگردن، دانشیار دپارتمان جامعه‌شناسی دانشگاه واگنینگن هلند، در مقاله‌ی «حکومت بر کردستان: خودگردانی در حکومت اقلیم کردستان عراق و فدراسیون دموکراتیک در شمال سوریه» شرح می‌دهد که چگونه در مناطق کردنشین شمال خاورمیانه، که با مرز عراق و سوریه به دو بخش تقسیم شده، دو نوع جنبش کردی متمایز و در نتیجه دو نظام خودگردانی متفاوت و در واقع رقیب هم پدید آمده است.

اولی الگوی اقلیم کردستان عراق، (موضوع نوشتار پیشین) مبتنی بر ایده‌ی دولت-ملت است، و دومی الگوی حزب اتحاد دموکراتیک سوریه یا پ ی د در شمال سوریه، که بر اساس اصول خودسازماندهی اجتماعی تحت تاثیر اندیشه‌های متأخر عبدالله اوجالان و مورای بوکچین بنا شده است.

این دو ساختار، با اینکه هر دو از سوی نیروهای سیاسی کرد به کار برده می‌شوند، ماهیتاً متفاوت هستند و پیامدهای متفاوتی در مفهوم شهروندی و روابط بینا‌قومی و بینا‌مذهبی در منطقه دارند. در حالی که اولی تشکیل نوعی دولت، ذیل نظام فدرال، را در رأس دستور کار احزاب اصلی اقلیم کردستان عراق قرار داده است، الگوی کردها در شمال سوریه، حداقل در ادعا، خود مفهوم دولت (در واقع دولت‌ملت) را زیر سؤال می‌برد و نوعی دموکراسی سوسیالیستی مستقیم و فدراتیو را به عنوان جایگزین ارائه می‌دهد.

تأثیر مورای بوکچین

اندیشه‌های متأخر عبدالله اوجالان به‌شدت تحت تأثیر مورای بوکچین، متفکر سوسیالیست لیبرتاریان و آنارشیست آمریکایی قرار داشت و به پیروی از بوکچین بود که از اصطلاح «خودمختاری دموکراتیک» برای اشاره به ظرفیت‌ها و مسئولیت‌های تصمیم‌گیریِ مردم محلی استفاده کرد؛ سیاستی که مبتنی بر نوعی دموکراسی مشارکتی و مستقیم، و نه دموکراسی مبتنی بر نمایندگی و انتخاب نمایندگان واسط است.

این مدل شامل شبکه‌ای چند‌لایه از مجامع محلی است که شامل «انجمن‌های دموکراتیک مستقیم در سطوح شهرداری، شهر، و محله» می‌شود و به تعبیر مورای بوکچین، به دنبال احیای جدی «سپهر سیاسی یا مدنی محلی» است.

در مناطق بزرگ‌تر، این مجامع در قالب کنفدراسیون دموکراتیک با هم متحد می‌شوند و در صورت قدرت‌گرفتن و موفقیت، دولت-‌ملت متمرکز و مرکزگرا را به چالش می‌کشند. بوکچین با همین منطق به دنبال شهرداری‌‌سازی (municipalisation)، به جای ملی‌کردن (nationalisation) اقتصاد (تعبیری رایج در مارکسیسم سنتی) است، و همین الگو را جایگزینی نئوسوسیالیست برای نظام سرمایه‌داری شرکتی رایج در آمریکا و نظام مالکیت سرمایه‌داری و مدیریت گره خورده بدان می‌دانست.

بوکچین در آثارش بین دو ایده از سیاست، یکی مدل یونانی و دیگری مدل رومی، تمایز قائل می‌شود و می‌گوید این دو مدل باستانی به دو تصور متفاوت از سیاست و حکومت در روزگار مدرن منجر شده است. مدل اول یا الگوی یونانی (که بوکچین خود را با آن همسو می‌بیند) به دنبال شکل مشارکتی-باهمستانی از سیاست است؛ در حالی که مدل دوم یا مدل رومی، به دنبال شکلی تمرکزگرا و دولت‌گرا از حکمرانی است (هم او و هم اوجالان این الگو را رد می‌کنند )

تفاوت در آنجاست که مدل دولت‌گرا و متمرکز رومی ساکنان جامعه را همچون «گله‌ای از رعایا» می‌بیند؛ در حالی که، مدل یونانی به شهروندی فعال در دولت‌شهر اهمیت می‌دهد. بوکچین به شکلی آوانگارد اضافه می‌کند که متأسفانه در دوران مدرن، مدل رومی، و نه مدل یونانی، به شکل غالب حکمرانی بدل شد و حتی مبنای کار انقلابیون آمریکایی و فرانسوی در انقلاب‌های آمریکا و فرانسه در قرن هجدهم میلادی قرار گرفت.

البته مدل آتنی-یونانی هم حداقل به شکل بطئی و زیرزمینی در روزگار مدرن به کار خودش ادامه داد؛ از جمله، در کمون پاریس در سال ۱۸۷۱، شوراهای اولیه در اتحاد جماهیر شوروی که در بهار انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ شکل گرفت، و در مدل حکمرانی انقلابیون و آنارشیست‌های اسپانیایی بین ۱۹۳۹-۱۹۳۶، پیش از قدرت‌گرفتن دیکتاتوری راست‌گرای فرانکو.

تفسیر بوکچین از دموکراسی مستقیم و شورایی، متأثر از برداشت رادیکال از دموکراسی متفکران رادیکال قرن هجدهم و در واقع شبیه متفکران معاصری چون آنتونیو نگری و مایکل هارت (در کتاب انبوهه)و حتی هانا آرنت (در کتاب درباره‌ی انقلاب) است که دموکراسی را حکومت «همه توسط همه» می‌دانستند و حکمرانی را قدرتی توصیف می‌کنند که «بدون هیچ قدرتی بالاتر از آن»، متعلق به مردم است.

دیدگاه‌های متأخر عبدالله اوجالان

در۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷، رأی‌دهندگان در اقلیم کردستان عراق در یک همهپرسی در معرض این سؤال قرار گرفتند که «آیا مایلید که اقلیم کردستان و مناطق کردستانی خارج از محدوده‌ی اقلیم کردستان عراق دولت مستقلی شوند؟» ا

این همه‌پرسی، که به سبب به‌رسمیت‌شناخته‌نشدن از سوی دولت مرکزی عراق و کشورهای منطقه و جامعه‌ی بین‌الملل ناکام ماند، به نظر ژوستیونگردن، نشان‌دهنده‌ی تغییری در موضع رسمی دولت اقلیم کردستان مبنی بر تعامل سازنده برای قدرت بیش‌تر و خودمختاری در یک عراق واحد بود.

ولی تقریباً در همان ایام در ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۷، کردها و سایر ساکنین ساکن در «فدراسیون دموکراتیک» در شمال سوریه، روسای زن و مرد حدود ۳۷۰۰ «کمون» (commune) را انتخاب کردند که بر اساس سیستم خودگردانی غیردولتی مبتنی بر اندیشه‌های مورای بوکچین و افکار متأخر عبدالله اوجالان بنا شده بود.

عبدالله اوجالان تحت تأثیر آموزه‌های بوکچین بود که به این پرسش خود‌انتقادانه در مورد عملکرد پیشین پ‌ ک‌ ک رسید: آیا واقعاً استقلال‌طلبی در قالب تشکیل دولت‌ملت و حکومتی نو (این بار به دست اقلیت، مثلاً کردها) راه نجات است یا نه؟

او با بازخوانی و نقد مبارزات رهایی‌بخش ملی کشورهای مختلف در دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی و نیز سوسیالیسم-کمونیسم کلاسیک، و با الهام از بوکچین، فلسفه‌ی سیاسی جدیدی را توسعه داد که الهام‌بخش جنبش‌های کردی در ترکیه و شمال سوریه شد. حزب کردی اتحاد دموکراتیک سوریه یا پ ی د در شمال سوریه هم با الهام از این آموزه‌ها به توسعه‌ی یک معماری ایدئولوژیک برابری‌خواه بر اساس ایده‌ی جامعه‌ی خودگردان غیردولتی دست زده است.

اوجالان در دو کتابی که در زندان با عنوان زندگی رهایی بخش: انقلاب زن (۲۰۱۳) و مانیفست تمدن دموکراتیک: عصر خدایان نقابدار وپادشاهان مبدل (۲۰۱۵) نوشته است، استدلال کرده که نابرابری‌های اجتماعی و بی‌عدالتی‌های فرهنگی مستقیماً با فرآیند شکل‌گیری دولت مرتبط است و پیشینه تاریخی این نابرابری‌ها به شکل‌گیری ایده‌ی «مرد قوی» و ظهور سلسله‌مراتب جنسیتی و تبعیض‌آمیز میان زن و مرد باز می‌گردد. اوجالان در کتاب زندگی رهایی‌بخش استدلال کرد که مبارزه برای عدالت «مستلزم ایجاد تشکیلات سیاسی با هدف تحقق جامعه‌ای دموکراتیک است که برابری جنسیتی، و دوستداری محیط زیست است در آن اصل باشد و دولت عنصر محوری و اصلی آن نباشد.»

مبنای استدلال او، این سخن نیچه، فیلسوف آلمانی، در چنین گفت زرتشت است که از نهاد دولت و حکومت مدرن به عنوان «سردترین هیولاهایسرد» یاد کرده بود که هدف نهایی آن نه تحقق دموکراسی، آزادی، و حقوق بشر، که در نظر نیچه انکار و نفی این پدیده‌ها است.

خودگردانی فدراتیو

یونگردن توضیح می‌دهد که نقد اوجالان بر دولت مدرن دو رشته‌ی تحلیلی را با هم ترکیب می کند: نقد اول متمرکز بر «اداری‌شدن دولت» است، و ایجاد طبقه‌ی دیوان‌سالار به عنوان طبقه‌ی مسلط بر بقیه‌ی جامعه. اوجالان و مورای بوکچین معتقد هستند در دولت اداری و بوروکراتیک لاجرم همواره تضادی بین مردم/توده‌ها و طبقه‌ی مسلط دیوان‌سالاران برآمده از دولت مرکزی وجود دارد.

جایگزین آنها برای این وضعیت نوعی سیستم اداری «خودگردان و محلی» است. نقد دوم اوجالان بر دولت مدرن مبتنی بر نقد ایده‌ی «دولت-ملت» است. بر اساس این نقد در دوران مدرن هدف نهایی‌ دولت-ملت همگون‌سازی جمعیت بوده است، و ملت‌سازی به واسطه‌ی یکسان‌ساختن اقلیت‌ها با هویت غالب و محو تنوع و تکثر در جامعه انجام شده است. جایگزین برای این وضعیت نوعی از خودمختاری و خودگردانی است که بر حق گروه‌های قومی‌فرهنگی، جنسیتی، و مذهبی برای سازماندهی و بیان آزادانه‌ی علایق و هویت خویش در اجتماع تاکید دارد.

در اثری با عنوان جنگ و صلح در کردستان، چشم انداز راه حل سیاسی مسئله کردستان (۲۰۰۸) که در ایام گفتگوهای موسوم به «روند صلح» میان پ ک ک و حزب عدالت و توسعه‌ی ترکیه منتشر شد، اوجالان با رد دولت دیوان‌سالار و نیز دولت-ملت، از نوعی دموکراسی مستقیم دفاع کرد و نوشت:

«مردم باید مستقیماً در فرآیند تصمیم‌گیری جامعه دخیل باشند. این پروژه متکی بر خودگردانی جوامع محلی است و در قالب شوراهای باز، شوراهای شهر/شهرستان، پارلمان‌های محلی، و کنگره‌های بزرگ‌تر سازماندهی می‌شود. شهروندان به جای عضویت در نهادهای دولتی، کنشگرانی در این نوع نهادهای خودگردان خواهند بود.»

به گفته‌ی اوجالان، این مدل که آن را «خودگردانی فدراتیو» و کنفدرالیسم دموکراتیک هم نام می‌نهد، محدودیتی سرزمینی (بسان دولت‌ملت) ندارد و حتی می‌تواند در ورای مرزهای میان کشورها «ساختارهای دموکراتیک چندملیتی ایجاد کند».

این نوع مدل خودگردانی که در شمال سوریه الهام‌بخش گرو‌ه پ ی د بوده است، برخلاف مدل خودگردانی به‌کار گرفته‌شده در اقلیم کردستان عراق، سلسله‌مراتب افقی را به سلسله‌مراتب عمودی ترجیح می‌دهد و می‌کوشد فرآیندهای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی را در جوامع محلی و بر اساس نوعی برابری‌خواهی سامان دهد. به بیان دیگر، این مدل قرار است چهارچوبی را فراهم ‌کند که در آن اقلیت‌ها و گروه‌های قوم‌فرهنگی، جوامع مذهبی، گروه‌های جنسیتی، و غیره می‌توانند خود را به طور مستقل سازماندهی کنند.

(اینکه حزب و جریان پ ی د در سوریه در عمل چقدر در پیاده‌سازی این ایده‌ها موفق بوده است، البته، بحث جداگانه‌ای است و پرداختن انتقادی بدان مجال دیگری می‌طلبد.)

تلخیص و گزارش از میثم بادامچی

از همین مبحث

در مناطق کردنشین شمال خاورمیانه دو نوع جنبش کرد با ماهیت‌های بسیار متفاوت پدید آمده است؛ یکی در کردستان عراق و مبتنی بر ایده‌ی دولت-ملت و دیگری در سوریه بر اساس اصول خودسازماندهی اجتماعی تحت تاثیر عبدالله اوجالان
اوجالان معتقد بود مردم باید مستقیماً در فرآیند تصمیم‌گیری جامعه دخیل باشند. این پروژه متکی بر خودگردانی جوامع محلی است و در قالب شوراهای باز، شوراهای شهر/شهرستان، پارلمان‌های محلی، و کنگره‌های بزرگ‌تر سازماندهی می‌شود
مقاله ۱۸
ژوست یونگردن استاد جامعه‌شناسی دانشگاه واگنینگن در هلند است. این گزارش مختصری است از منبع زیر:

Jongerden, Joost. “Governing Kurdistan: Self-Administration in the Kurdistan Regional Government in Iraq and the Democratic Federation of Northern Syria”, Ethnopolitics, Vol. 18, No. 1, 2019.