چندفرهنگ‌گرایی و حقوق اقلیت‌ها
بحث‌هایی پیرامون حقوق اقلیت‌ها و فدرالیسم: نظریه، نقد‌ها و مطالعات موردی
میثم بادامچی

ایده‌ی «تک‌ملت تک‌دولت» مدت‌ها مقصود پروژه‌های ملت‌سازی در اوایل قرن بیستم بود. آیا این ایده هنوز کارساز است؟ چند فرهنگ‌گرایی لیبرال چیست و رابطه‌ی آن با تکثرهای قومی، نژادی و مذهبی در یک نظام سیاسی چیست؟ با تکیه بر کدام مبانی فلسفی می‌‌شود از چندفرهنگ‌گرایی و حقوق اقلیت‌های قومی/ ملی دفاع کرد؟ اندیشه‌ی بی‌طرفی دولت چه نسبیتی با لیبرالیسم دارد؟ چندفرهنگی‌گرایان لیبرال در مواجهه با چالش‌های جدید سیاسی و اجتماعی چه راه‌حل‌هایی دارند؟ نسبت چندفرهنگ‌گرایی با فدرالیسم چیست؟ بازتوزیع ثروت و قدرت بین ایالات و مرکز چگونه باید تنظیم شود؟ آیا امکان تعارض میان چندفرهنگ‌گرایی و برابری جنسیتی وجود دارد؟ این مبحث به ظرفیت‌ها و محدودیت‌های نظریه‌ي لیبرال «شهروندی چندفرهنگ‌گرا» و تجربه‌های آن در کشورهای مختلف می‌پردازد.

با چکیده پژوهش‌هایی از: ویل کیملیکا ● آلن پاتن ● سوزان مولر اوکین ● راجرز بروبیکر ● طارق مودود ● فرانسوآ بوچر و آلن نوئل ● مارک کالوه ● ایگور پریموراتز و الکساندر پاوکوویچ ● وین نورمن ● افراهیم نیمنی (و کارل رِنر) ● فیلیپ فان پارِیْس ● زید عیادت ● ویلیام کِیس ● گورپریت ماهاجان ● کاترین اَدِنی ● برندِن اُلیری ● ژوست یونگردن ● آمون چِسکین و آنجلا کاچویفسکی ● نیکولاس مک‌گیهان
چندفرهنگ‌گرایی و حقوق اقلیت‌ها
بحث‌هایی پیرامون حقوق اقلیت‌ها و فدرالیسم: نظریه، نقد‌ها و مطالعات موردی

دبیر مجموعه:

میثم بادامچی
چکیده پژوهش‌هایی از: ویل کیملیکا ● آلن پاتن ● سوزان مولر اوکین ● راجرز بروبیکر ● طارق مودود ● فرانسوآ بوچر و آلن نوئل ● مارک کالوه ● ایگور پریموراتز و الکساندر پاوکوویچ ● وین نورمن ● افراهیم نیمنی (و کارل رِنر) ● فیلیپ فان پارِیْس ● زید عیادت ● ویلیام کِیس ● گورپریت ماهاجان ● کاترین اَدِنی ● برندِن اُلیری ● ژوست یونگردن ● آمون چِسکین و آنجلا کاچویفسکی ● نیکولاس مک‌گیهان

ایده‌ی «تک‌ملت تک‌دولت» مدت‌ها مقصود پروژه‌های ملت‌سازی در اوایل قرن بیستم بود. آیا این ایده هنوز کارساز است؟ چند فرهنگ‌گرایی لیبرال چیست و رابطه‌ی آن با تکثرهای قومی، نژادی و مذهبی در یک نظام سیاسی چیست؟ با تکیه بر کدام مبانی فلسفی می‌‌شود از چندفرهنگ‌گرایی و حقوق اقلیت‌های قومی/ ملی دفاع کرد؟ اندیشه‌ی بی‌طرفی دولت چه نسبیتی با لیبرالیسم دارد؟ چندفرهنگی‌گرایان لیبرال در مواجهه با چالش‌های جدید سیاسی و اجتماعی چه راه‌حل‌هایی دارند؟ نسبت چندفرهنگ‌گرایی با فدرالیسم چیست؟ بازتوزیع ثروت و قدرت بین ایالات و مرکز چگونه باید تنظیم شود؟ آیا امکان تعارض میان چندفرهنگ‌گرایی و برابری جنسیتی وجود دارد؟ این مبحث به ظرفیت‌ها و محدودیت‌های نظریه‌ي لیبرال «شهروندی چندفرهنگ‌گرا» و تجربه‌های آن در کشورهای مختلف می‌پردازد.

با چکیده پژوهش‌هایی از: ویل کیملیکا ● آلن پاتن ● سوزان مولر اوکین ● راجرز بروبیکر ● طارق مودود ● فرانسوآ بوچر و آلن نوئل ● مارک کالوه ● ایگور پریموراتز و الکساندر پاوکوویچ ● وین نورمن ● افراهیم نیمنی (و کارل رِنر) ● فیلیپ فان پارِیْس ● زید عیادت ● ویلیام کِیس ● گورپریت ماهاجان ● کاترین اَدِنی ● برندِن اُلیری ● ژوست یونگردن ● آمون چِسکین و آنجلا کاچویفسکی ● نیکولاس مک‌گیهان

چندفرهنگی لیبرال: مدلی مناسب برای حکمرانی؟

مباحث فلسفه سیاسی و علوم سیاسی در سی‌سال گذشته بدان گرایش دارد که فدرالیسم چند‌ملیتی، یا حداقل انواعی ولو ضعیف از خودگردانی، را به عنوان بهترین ساختارهای سیاسی برای پذیرش تنوع ملیتی و قومیتی در چارچوب حقوق بشر و در نظام‌های دموکراتیک معرفی کند

سه موج چندفرهنگ‌گرایی در کانادا

مدافعان چندفرهنگ‌گرایی در کانادا تحت فشار قرار گرفته‌اند تا در کنار قومیت و نژاد، هویت دینی را هم به حقوق چندفرهنگ‌گرایی اضافه کنند. چالش آنجاست که برخی از خواسته‌های گروه‌های محافظه‌کار اسلامی با مبانی لیبرال چندفرهنگ‌گرایی تعارض دارد.

چندفرهنگ‌گرایی به‌سان به‌رسمیت‌شناسی مساوی

گروه‌های اقلیت به دلیل تفاوت فرهنگی‌شان مستحق شکل‌های خاصی از به‌رسمیت‌شناخته‌شدن، پذیرش و محافظت فرهنگی در حوزه‌ی عمومی هستند. این نیازها را نمی‌توان با «بسته‌ی استاندارد» لیبرالیسم توضیح داد و تفسیر آنها نیازمند یک دفاعیه جدید از فرهنگ و حقوق فرهنگی است.

اقلیت‌های مختلف با حقوق متمایز؟

چندفرهنگ‌گرایی لیبرال حکم می‌کند که دولت مسئول ایجاد «شرایط پس‌زمینه‌ای منصفانه» در جامعه است، شرایطی که بر اساس آن زبان و فرهنگ گروه‌های مختلف قومی‌فرهنگی در حوزه‌ی عمومی از سوی نهادهای دولتی به رسمیت ‌شناخته می‌شود

بی‌طرفی لیبرال و هویت‌های قومی‌دینی

آیا چندفرهنگ‌گرایی و شهروندی تکثرگرا مستلزم اختصاص منابع دولتی برای کمک به افزایش مشارکت سیاسی گروه‌های مذهبی نظیر مسلمانان و افزایش نمایندگی آن‌ها در حوزه‌ی عمومی است؟

اگر چندفرهنگ‌گرایی با برابری زنان مغایرت داشته باشد چه؟

چندفرهنگ‌گرایان به دنبال تحقق «حقوق گروهی» برای گروه‌های اقلیت هستند. اما این حقوق نه تنها الزاما گامی در جهت برابری جنسیتی برنمی‌دارد، گاهی حتی گره جدیدی به مشکلات می‌افزاید؛ خاصه وقتی که گروه اقلیت مردسالارتر است

قومیت بدون گروه‌گرایی!

تحلیل‌های روزمره حول جنبش‌های قومیت و ملی، «گروه‌های قومی» را به عنوان بازیگران اصلی درگیری‌ معرفی می‌کنند، اما بازیگران اصلیِ بیشتر درگیری‌ها خود گروه‌ها نیستند، بلکه سازمان‌های مختلفی هستند که تحت نام این گروه‌ها عمل می‌کنند

خودگردانی کاتالونیا: چه کسی راضی است؟

رالز معتقد بود شهروندی مشترک باعث تعمیق «فضیلت‌های سیاسی» در میان شهروندان می‌شود. اما کیملیکا می‌گوید تلاش برای تحمیل شهروندی مشترک بدون جدی‌گرفتن تکثر قومیتی فضیلت‌های سیاسی لیبرال را تضعیف می‌کند

توزیع ثروت در دولت‌های چندملیتی

برخی از بومیان کانادا معتقدند که فقدان درآمد مستقل و وابستگی مالی به حکومت فدرال مانع تحقق ظرفیت جوامع بومی برای خودگردانی شده است. از دید آنها خودمختاری سیاسی بدون خودمختاری مالی ممکن نیست

آیا نظام «تک‌ملت تک‌دولت» همچنان کارا است؟

در جهان حدود ۵۰۰۰ گروه قومی‌فرهنگی متمایز وجود دارد. با این حال، تعداد دولت‌های جهان فقط حدود ۲۰۰ تا است. این آمار آشکارا نشان می‌دهد که جدایی‌طلبی لزوما چاره نیست و نمی‌توان به ازای هر گروه قوم‌فرهنگی در جهان یک دولت جدید تأسیس کرد

میهن‌دوستیِ قانون‌اساسی‌گرا چیست؟

میهن‌دوستان استدلال می‌کنند که «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» و علاقه به وطن را یک مؤلفه‌ی مهم هویت فردی می‌دانند؛ اما از منظر اخلاق جهان‌شمول، حب وطن ممکن است باعث بی‌تفاوتی و حتی خصومت نسبت به دیگران شود

الگوی خودمختاری غیر‌سرزمینی

همان‌طور که با ظهور سکولاریسم سیاسی و پذیرش آزادی مذهبی در غرب، کلیسا ​​از دولت جدا شد، قومیت هم باید از دولت جدا شود تا بی‌طرفی دولت تضمین شود. مدل «خودآیینی غیر‌سرزمینی» بر این اصل استوار است

عدالت‌ زبانی یا ترویج انگلیسی به عنوان زبان رابط جهانی؟

جهان شاهد تبدیل زبان انگلیسی به یک زبان رابط جهانی است. به عقیده‌ی فان پارِیْس، در این مرحله گذار باید برای غلبه بر نابرابری‌ها، آموزش مهارت زبان انگلیسی را سرعت داد و آن را از انحصار نخبگان و انگلیسی‌زبانان بومی خارج کرد

اسلام، نظریه‌‌ی شهروندی و حقوق اقلیت‌ها

حکومت‌های اسلامی پسااستعماری تبعیض علیه اقلیت‌های مذهبی را در کلام رد می‌کنند اما هرگز نتوانسته‌اند در سطح حقوق اساسی تبعیض را رفع کنند، چون در بسیاری موارد هنوز فقه تبعیض‌آمیز سنتی مبنای قانون‌گذار در نظر گرفته می‌شود

دموکراسی ناقص و فدرالیسم حداقلی در مالزی

نظام فدرالیسم معمولا با تقسیم قدرت میان دولت مرکزی و دولت‌های ایالتی ترویجگر دموکراسی است، اما نه همیشه. در مالزی، فدرالیسم برای تقویت سیستمی نیمه‌دموکراتیک به کار بسته شده که ملغمه‌ای از دموکراسی و کنترل‌های اقتدارگرایانه است و قدرت را در انحصار یک ائتلاف خاص نگه می‌دارد.

فدرالیسم: چاره‌ای برای تکثر قومی‌فرهنگی در هند

هند معمولا به عنوان یک مثال نسبتا موفق از فدرالیسم تصور می‌شود؛ ساختار فدرال مندرج در قانون اساسی هند در دوران پسا‌استعمار تا حد زیادی به حکومت این امکان را داده که به شیوه‌ای صلح‌آمیز خرده‌ناسیونالیسم‌ها و تکثر زبانی و قومی را در این کشور به رسمیت بشناسد

فدرالیسم و دموکراسی غیر‌لیبرال در پاکستان

برخی از محققان فدرالیسم را نوعی برتر از حکومتداری قلمداد می‌کنند که مدافع عدالت توزیعی و دموکراسی است، اما کاترین ادنی می‌گوید هیچ چیز ذاتی در مورد ساختار فدرال وجود ندارد که لزوماً به برقراری لیبرال دموکراسی بینجامد

چطور عراق فدرال شد اما سودان تجزیه؟

سودان و عراق هر دو کشورهای پسااستعماری با پیشینه‌ی عثمانی هستند و هر دو از سه بخش کمابیش مجزا تشکیل شده‌اند. اما با وجود شباهت‌های کلیدی، قانون اساسی متفاوت، همسایگان متفاوت و تا حدی بافتار مذهبی متفاوت باعث شده فدرالیسم در این دو کشور سرنوشت‌ بسیار متفاوتی داشته باشد

حق و حقوق «هموطنان روس» در کشورهای شوروی سابق

سیاست رسمی روسیه در سال‌های اخیر در قبال روس‌زبانان کشورهای همسایه بر اساس دیدگاه «جهان روس» تعریف شده که نگاه فرهنگی و سرزمینی به هویت روسی را در هم می‌آمیزد و ابزاری برای مداخله در امور دیگر کشورها به دست می‌دهد.

وقتی اکثریت کمترین حقوق اقلیت را هم ندارد

هشتاد درصد جمعیت کشورهای عربی نظیر امارات، قطر، کویت و بحران شامل کارگران مهاجری هستند که از بدیهی‌ترین حقوق شهروندی نیز برخوردار نیستند. قوانین کار بر نابرابری عمیق قدرت بین جمعیت کارفرما و کارگران مهاجر بنا شده است که به نوعی تداعی کننده‌ی شیوه‌ای مدرن از برده‌داری است